خسارات وارد شده در حمله اسرائیل
اخبار و تصاویر ماهواره ای انتشار یافته پس از حمله ی دولت صهیونیستی و جنایتکار اسرائیل به پدافند هوایی و پایگاه های موشکی حکومت مرتجع ولایت فقیه و ...نشان داد که سطح خسارات وارده بسیار بیشتر از آن میزانی بوده است که حکومتگران با کوچک نمایی آن اعلام کردند و بر سر آن دلقک بازی درآوردند. دارودسته های حاکم گویا برای این که اراده ی خود مبنی بر پاسخ ندادن به حمله ی اسرائیل و دنبال نکردن این تقابل را پیش برند بیشتر بر آن بودند که سطح خسارات وارده را ناچیز و یا جزیی وانمود کنند و بگویند اسرائیل جا زده و بنابراین نیازی به پاسخ نیست. اما با درج این اخبار و تصاویر وضع تا حدودی تغییر کرد.
پیش از اینکه این دلایل بررسی شود باید این پرسش را به میان آورد که چرا دولت صهیونیستی اسرائیل به درجه ای خسارت وارد کرده است که تمایل و یا اجبار به پاسخ را در حکومت ولایت فقیه برانگیزد؟
از سوی دیگر دولت صهیونیستی اسرائیل پس از حمله گفته است که این حمله ای نبود که قرار بود آنها در پاسخ حمله ی جمهوری اسلامی انجام دهند و آنها با زدن پدافند هوایی و پایگاه های موشکی تنها شرایط مورد نیاز را برای حمله ی گسترده ی بعدی که حمله ی اصلی اسرائیل خواهد بود فراهم کرده اند.
اگر پاسخ ندهیم اسرائیل جری تر می شود!
بنابراین اگر قرار بود حمله نقش بازدارنده داشته باشد می باید خود عملیات 7 اکتبر به عقب نشینی دولت اسرائیل و آماده گی اش برای سازش با حماس و آزادی گروگان ها کشیده می شد.
دومین دلیل تسکین بخشیدن به پایگاه اجتماعی روز به روز کوچک شونده ی حکومت به ویژه نان خورهای سپاهی و بسیجی و حوزوی و حزب اللهی های دیگر مراکز و ارگان های حکومتی است. بسیاری از این دارودسته های نان خور جمهوری اسلامی از روی قصد و عمد و شارلاتانیسم سیاسی و یا از روی باور به جهان بینی متعصابانه ی عتیقه ی مذهبی شان تاب این حملات اسرائیل و ضعیف بودن حکومت شان را باور ندارند و از این رو هیاهو به راه انداخته و در باد جمهوری اسلامی و اینکه می توانیم چنین و چنان کنیم و اسرائیل را سرجایش بنشانیم می دمند. بنابراین هدف از پاسخ و تداوم درگیری به وسیله حکومتگران، آرام کردن این پایگاه اجتماعی و داشتن همراهی شان با حکومت ولایت فقیه است.
دلیل مهم دیگری که برای ادامه ی درگیری وجود دارد تقابل با جنبش انقلابی - دموکراتیک جاری در جامعه و سرکوب آن است. در حال حاضر شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی وضع انفجاری دارند( شرایط اقتصادی بیش از بقیه) و جنبش های گوناگون پس از سرکوب خونین خیزش«زن زندگی آزادی» در جامعه نه تنها تحلیل نرفته و کمتر نشده اند بلکه همه گسترش و تداوم یافته اند.
از سوی دیگر تمایل آنها ایجاد تغییر در روند این جنبش به نفع خود و تجزیه ی آن و کشاندن بخش هایی از توده ها به دنبال خودشان و پشتیبانی از جمهوری اسلامی در یک درگیری گسترده با اسرائیل است.
به این ترتیب طرح روی کار آوردن دولت پزشکیان برای تجزیه کردن جنبش دموکراتیک و تضعیف آن گرچه به هر حال شکافی در میان توده ها ایجاد کرد اما در کل کفایت نکرده و اکنون تداوم درگیری با اسرائیل است که در دستور کار قرار گرفته و می تواند نقش مهم را در تداوم حکومت کنونی برای گذر از بحران عمیق جاری بازی می کند.
منطقه و نیروهای نیابتی
همردیف با نقش پاسخ در بازدارنده گی و تسکین نیروهای پشتیبان داخلی، تسکین نیروهای نیابتی در لبنان و یمن و عراق و غیره و تشویق آنها به ادامه ی جدال کنونی به اسرائیل وجود دارد.
از سوی دیگر پاسخ می تواند وجه ی روز به روز تخریب شده تر جمهوری اسلامی در نتیجه ضربات پی درپی به خودش و نیروهای نیابتی اش را در میان کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی منطقه بهبود بخشد. از نظر حکام جمهوری اسلامی اگر پاسخ ندهند چه بسا این کشورها در مقابل اش «شیر» تر از آن چیزی شوند که اکنون شده اند.
در کنار این ها می توان تصور کرد که دولت امپریالیستی روسیه خامنه ای و سران سپاه را به ادامه درگیری ها تشویق کرده باشد و احتمالا دادن مجوز مونتاژ جت جنگنده سوخو 35 در این راستا است. از نظر امپریالیسم روسیه درگیری جمهوری اسلامی با اسرائیل جدا از این که جمهوری اسلامی را بیش از پیش به آنها نزدیک می کند می تواند موجد مراکز دیگر درگیری گردد و بنابراین تمرکز امپریالیست های غربی را روی جنگ اوکراین و کمک به دولت این کشور تضعیف کند و یا به حاشیه برد و یا حداقل شرایط را برای معامله های این دولت با دولت های امپریالیستی غرب بر سر مساله ی اوکراین فراهم سازد. روسیه بارها و آشکارا روحیه ی معامله گری خود را نشان داده است. از مساله فروش گاز ایران گرفته تا مانع اسرائیل نشدن برای زدن پایگاه های سپاه قدس در سوریه تا همراهی با امارات در مورد جزایر سه گانه و...از سوی دیگر خامنه ای و سران پاسدار استعداد غریبی از خود نشان داده اند که همواره احمق های فریب خورده ی روسیه و چین باشند اما همواره هم همچون بنده ای به دنبال اربابان خود روان گردند. برای آنها چاره ای جز چنگ زدن به این «ریسمان» پاره پوره ی روسیه و چین وجود ندارد.
مشکل که خامنه ای و سران سپاه اهل تداوم یک درگیری تا مرحله یک جنگ گسترده و تمام عیار باشند. آنها احتمالا می خواهند تا جایی درگیری را ادامه دهند که فکر می کنند مرحله ی پس از آن ورود به یک جنگ گسترده و تمام عیار خواهد بود. تصورشان این است که ممکن است بتوانند وضع را تا آن مرحله خواه از نظر داخلی و خواه از نظر همپیمانان خارجی به ویژه نیروهای نیابتی به گونه ای آبرومندانه به نفع خود پایان دهند و موقعیت پیشین خود را بازگردانند. احتمالا به خودشان قول داده اند که اگر کار بیخ پیدا کرد عقب نشینی می کنیم و جام زهر دیگری را می نوشیم. این البته کار همیشگی شان بوده است.
در اینکه خامنه ای و شرکای پاسدارش تمامی تلاش هایشان را کرده اند تا اتمی شوند مشکل که تردیدی باشد. این که خامنه ای فتوی داده که ما نباید دنبال تولید بمب اتمی باشیم یک قیافه گرفتن توخالی اخلاقی است. اگر توانسته باشند اتمی شده باشند شده اند و اگرنه تمامی تلاش شان این است که بشوند.
انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا
این متن در پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ نوشته شده است. گرچه ترامپ هفتاد و اندی روز دیگر رئیس جمهور رسمی آمریکا خواهد شد با این حال پس از انتخاب وی ممکن است چرخش هایی در سیاست جمهوری اسلامی به وجود آید. مثلا طرح شان تغییر کند و از شدت هیاهو بر سر پاسخ بکاهند و یا اگر آن را انجام دادند شل تر از آنی انجام دهند که در های و هوی شان مندرج بود.
هرمز دامان
نیمه ی نخست آبان 1403
No comments:
Post a Comment