Tuesday, June 10, 2025

زن کشی در ولایت فقیه خامنه ای


 
به یاد و خاطره دختر آزاده الهه ی حسین نژاد
 
یک دختر جوان دیگر، الهه حسین نژاد، به قتل رسید. در حکومت ولایت فقیه جان دختران و زنان ارزشی ندارد. شوهر، پدر، برادر، عمو و پسرعمو و دایی و پسر دایی به هر دلیلی، از فقر و بی پولی و بیکاری و نداری گرفته تا تعصب و تنگ نظری، «حفظ ناموس» و حسادت و بی سوادی و بی فرهنگی، می توانند همسر و دختر و خواهر خود و یا بستگان خود را به قتل رسانند.
و تازه این ها بخشی از مردان و پسران «صاحب حق» تصمیم گیری در مورد زندگی یک انسان هستند. در جامعه، شمار نه چندان کمی از مردان احساس می کنند قیم همه ی  دختران و زنان جامعه هستند و وظیفه ی هدایت و ارشاد آنان را به عهده دارند. آنها نیز برای خود این وظیفه را قائل اند که دختران و زنانی را که «پررو» و «دریده» و « بی حیا» می دانند، دختران و زنانی را که جلو مردان می ایستند و از دیدگاه ها و اندیشه ها و رفتار و کنش های فردی و اجتماعی خود دفاع می کنند «ادب» و « سربه راه» کنند! دختران و زنان را چه به ایستادن در مقابل مردان و نصایح آنها!؟ جامعه ی پدر سالار و مرد سالار این گونه می اندیشد:«مردان خدایند و زنان بنده ی مردان هستند»!
[ به جای آنکه از یک ذهن فعال در جامعه، یک همکار پویا، یک فرزند ایستاده به روی پای خود و قابل اتکاء، یک خواهر متکی به خود و یک همسر دانا و دوراندیش بیاموزند و استفاده کنند و نیروی احساس و اندیشه و عمل خود و جامعه را پیش برند، او را می کوبند و به پس می رانند. این جز خوار و ذلیل کردن مردان و جز ضعیف کردن مردان نتیجه ای ندارد.]
به این ها که همواره در زمان شاه سابق و پیش از آن نیز وجود داشت، جمهوری اسلامی و حکومت مومیایی های تاریخ بسیاری تعصبات و دیدگاه های متحجر افزود و تمامی وجوه این عقب مانده گی ها و تحجر فرهنگی را به  حد اعلای خود رسانید. افزون بر این ها مساله حجاب که قانونی و اجباری گردید دستاویزی شد تا همین «مردان قیم» بسیاری از آنچه گفته شد را در پس و پشت آن یعنی تذکر بی حجابی پنهان کنند. و بالاخره خامنه ای آتش بیار معرکه  که در این همه دمید و آخوندهای متحجر و مومیایی اش «آتش به اختیار»ان را راه انداختند. این سان هر حزب اللهی عقب مانده و بی سواد و ابلهی یک «عاقل» و یک «قیم» برای دختران و زنان جامعه شد.  
 واقعه ی تلخ قتل الهه حسین نژاد 24 ساله نیز از زمره ی نتایج همین کمبودها و تعصبات و بلاهت هاست.
دختری جوان که تحصیلات کارشناسی حسابداری دارد اما شغلی نه بر مبنای تحصیلات اش اختیار کرده است به خواست مادرش که از او خواسته زودتربه خانه بیاید تا از برادر معلول اش مراقبت کند رهسپار خانه می شود. مردی بی فرهنگ، کم تحمل و«خود خدا بین» دختر جوان را سوار ماشین خود می کند که به مقصد برساند. اگر فرض های مربوط به دزدی گوشی و طلاها و یا تجاوز را کنار بگذاریم - که بخشی از اینها ظاهرا تا زمانی که خانواده اش حرف نزنند مجهول خواهد ماند - در میان راه آنچه رخ می دهد به احتمال کشاکشی است در صحبت میان این دو( بر سر حجاب یا دیگر امور زندگی)؛ و چون الهه دختری با اعتماد به نفس بوده و رهرو خیزش«زن زندگی آزادی» و آن نیز به نوبه ی خود بر وی تاثیر فراوان داشته وارد گفتگو و بحث با راننده می شود غافل از اینکه راننده به زمره ی مردانی تعلق داشته که بلند حرف زدن زن را با خود، چه برسد مثلا دیدگاه خود را شرح دادن( بهمن فرزانه که الهه را به قتل رسانده است می گوید:«خلاف می گفت - خلاف این مرد -«مخالف بود»- مخالف اندیشه های این مرد و حکومت ») و احتمالا نصیحت و راهنمایی کردن را از جانب زنان بر نمی تابیدهه(همسرش نیز از این خصال اش صحبت کرده است و از ترس آسیب، وی را ترک کرده است) نتوانسته خشم ابلهانه ی خود را کنترل کند و برافروخته شده و الهه را به قتل رسانده است.
این بخشی از قضیه است. بخش دیگر بر می گردد به حکومت عقب مانده و کثیف و ننگین ولایت فقیه و خامنه ای.
الهه در تاریخ 4 خرداد 1404 ناپدید شده و جسد وی را پس از 11 روز در 15 خرداد پیدا کردند و این در حالی است که وی در میدان آزادی که ده ها دوربین دارد سوار ماشین شده است و پیدا کردن وی می توانست بسیار زودتر از این ها صورت گیرد(در صورتی که ماشین اسنپ بوده باشد بسیار سریع تر می شد او را پیدا کرد). در عین حال این امکان که قاتل الهه پیش از این ها دستگیر  شده باشد زیاد است و این همه حداقل به این معناست که دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی واقعه را – به احتمال و به عنوان یکی از دلایل برای اینکه که الهه بی حجاب بوده - بی اهمیت دانسته و نخواسته اند مساله را به سرعت پیگیری کنند.
 از سوی دیگر به نظر می رسد که طبق اسلوب دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی که باید همه چیز را «مهندسی» و «کنترل» کنند درز خبرها روی یک روال نبوده و بسیار ضد و نقیض بوده است چندان که طبق معمول شان نخواسته اند جامعه درک روشنی از واقعه داشته باشد و پی نبرد که الهه بالاخره برای چه به قتل رسیده است. برای گوشی گران قیمت اش، برای طلاهایش، برای جسم اش، برای هواداری اش از خیزش «زن زندگی آزادی»، برای بی حجابی اش و یا برای مخالفت اش با آنچه بهمن فرزانه در ماشین به وی گفته بود.
همچنین مزدوران خامنه ای بسیاری از محدودیت ها و موانع برای خانواده ی سوگوار الهه و برای برگزاری غم و سوگ از دست دادن فرزنداشان به وجود آوردند. آنچه آنها می خواستند این بود که تا جایی که ممکن است این واقعه همدلی توده ها با خانواده ی حسین نژاد و نیز دیگر مردمان را برنیانگیزد و تبدیل به جنبشی نشود.
با این حال در مراسم خاکسپاری وی جمعیت زیادی شرکت کرده بودند و این نشان می دهد که اکنون وضع با دهه های پیش فرق بسیار کرده است و این نه به تمامی بلکه تنها تا حدودی مدیون وسایل ارتباطی و اینترنت است. واقعیت این است که پس از خیزش ژینا مردم به روی وقایع بیشتر حساس شده اند و هر واقعه کوچک یا بزرگی می تواند حساسیت آنها را برانگیخته و نطفه ی جنبش و خیزش و قیام و انقلاب گردد.
در دهه های گذشته و در سال های حکومت سلطنتی، اتفاقاتی این گونه بسیار می افتاد و تنها برخی از آنها در صفحات حوادث روزنامه ها درج می شد و برخی از مردم و بیشتر هم از جهت کنجکاوی آنها را می خواندند. اما اکنون وضع به گونه ای است که مرگ الهه توده ها را در غم و اندوه فرو می برد و خشم شان را علیه حکومت که آن را مسبب بسیاری از این حوادث و وقایع می بینند برمی انگیزد. جدای از نزدیک شدن توده ها به یکدیگر در پس هر واقعه ی این چنینی و شریک غم و اندوه یکدیگر شدن، آنها می خواهند هر فرصتی را به یک مخالفت به یک یورش و جنبش و خیزش تبدیل کنند و این آن چیزی است که لرزه بر تن خامنه ای و دستگاه اطلاعاتی و حکومتگران پلید انداخته است و آنها را وادار کرده که تلاش کنند تا هیچ واقعه ای از دست شان در نرود و هر واقعه ای را از آغاز تا پایان کنترل و مهندسی کنند و در پی آن همه ی امور را «عادی» جلوه دهند.
[بر مبنای آنچه آمد و در اوضاع کنونی باید نگران وضع دختران و زنان جامعه بود و یک سری رهنمودها را برای آنها برای حفاظت از سلامتی و جان خویش تدوین کرد.]
 
***
ما خود را در غم و اندوه از دست دختری دیگر از دختران جنبش مهسا و دختران پیشرو جامعه، شریک خانواده و بستگان الهه حسین نژاد و تمامی توده های مردم می دانیم و مطمئن هستیم که با تداوم مبارزات جاری تمامی خلق ایران علیه حکومت، شرایط اقتصادی و سیاسی و به ویژه فرهنگی کشور به گونه ای تغییر خواهد کرد تا دیگر خلق ایران شاهد چنین وقایع هولناکی نباشد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
19خرداد 1404
     
 

 

No comments:

Post a Comment

درباره ی کنسرت لغو شده

  طبق اخبار حکومتی قرار بود کنسرتی به وسیله ی همایون شجریان در آزادی برگزار شود. سپس و در پی چند و چون هایی درباره ی چگونگی برگزاری و مسائلی...