بازی با احساسات توده ها
حکومت سالوس و
ریاکار ولایت فقیه همواره با احساسات توده ها بازی می کند. در یک روز یک یا چند
نفر را اعدام می کند و در روز بعد یکی یا چند نفر را که سال ها در زندان بوده و
دوران زندان خود را طی کرده اند آزاد می کند. این که چنین می کند از یک سو برای
وحشت و ترس انداختن در توده ها برای مبارزه علیه حکومت است و از سوی دیگر، ترس و
وحشت خودش از اعدام های فرزندان ملت که مبادا اعتراضی و جنبشی را برانگیزند. آزاد
کردن سپیده قلیان که خامنه ای سال ها وی را در بدترین شرایط در زندان نگاه داشت
جای اعدام عباس کورکور را نمی گیرد. توده ها عباس کورکور را فراموش نخواهند کرد و
از خون وی و دیگر فرزندان خلق نخواهند گذشت.
خامنه ای که او را باید یکی از جانی ترین و کثیف ترین مستبدین ایران نام نهاد
در حالی که در ماه های اخیر اعدام ها را افزایش داده است و دو روز پیش از عملیات
اسرائیل فرزند برومند بختیاری و ایران عباس کورکور را اعدام کرد با آغاز عید
غدیرعده ای از زندانیان سیاسی را عفو کرده است. این اقدام در شرایط جنگ با اسرائیل
جز به معنای التماس به توده ها برای پشتیبانی از وی در مخمصه ای که گیر کرده است
نیست.
تولید انرژی هسته ای که میلیاردها تومان خرج برداشته است تا کنون نفعی برای
ملت ایران نداشته است. در حقیقت انگیزه ی عمده ی سران جمهوری اسلامی که
چنین مخارج عظیمی را به ملت تحمیل کردند همان دست یافتن به بمب اتمی و تبدیل شدن به
یک نیروی اتمی بوده است و اکنون نیز اگر بتوانند همان را دنبال می کنند. تنها
فکرشان جستجوی راهی برای بقای حکومت شان است.
در اینکه توده های مردم از این که در همان آغاز این جنگ فرماندهان جانی سپاه
کشته شدند بسیار خوشحال اند شکی نیست.
برخی از این فرماندهان همچون حاجی زاده فرمانده عملیات سرنگونی هواپیمای پی اس 707
و قاتل 176 مسافر بیگناه و از جمله کودکان، و همچنین سلامی به دلیل نقش اش در
سرکوب جنبش های انقلابی توده ای به شدت منفور بوده و اگر در شرایط اعتلای جنبش های
انقلابی به دست توده ها می افتادند تکه تکه می شدند.
هیچ کس نمی تواند مانع شادی و خوشحالی توده ها از مرگ دشمنان شان شود و در مقابل
آنها گارد بگیرد. البته اگر این امکان فراهم بود که خود توده ها اینان را به سزای
اعمال خود برسانند بهتر بود اما کارها در برخی زمان ها بر مبنای اینکه چه چیز بهتر
است و یا چه چیز را ما بهتر می دانیم پیش نمی رود و نخواهد رفت. به ویژه اکنون که
یک نیروی انقلابی که بتواند بر فرایند رویدادها تاثیر گذارد وجود ندارد.
در این خصوص علت روشن است: این تنها توده ها نیستند که دشمن این حکومت هستند. وضع
خامنه ای و سران سپاه و رده های بالای هسته ی قدرت چنان است که بیرون از ایران
دشمنان بسیاری برای خود درست کرده اند. دشمنانی که می خواهند سران این حکومت را
بکشند.
توده های مردم در جنگ کنونی اسرائیل و جمهوری اسلامی به هیچ وجه در جهت جمهوری
اسلامی نیستند همان گونه که در جهت دولت جنایتکار اسرائیل نیز نیستند. آنها در حال
حاضر نظاره گر جنگ گرگ ها هستند.
بدون شک توده های بسیاری فریب تبلیغات کثیف حکومت خامنه ای را نخواهند خورد و
در برنامه های تبلیغاتی آنها( گردهمایی ها و راهپیمایی حکومتی ) شرکت نخواهند کرد.
همچنین پیشروان هنر و فرهنگ و ورزش که جمهوری اسلامی از آنان نیز کشتار کرده و
یا به زندان شان انداخته به ابزار حکومت و مجری تبلیغات پلید حکومت در مورد جنگ
کثیف اش با دولت مرتجع اسرائیل تبدیل نخواهند شد.
طبقه ی کارگر و توده های ستمدیده ایران همواره و برای دهه ها پشتیبان خلق
فلسطین و متنفر از دولت متجاوز اسرائیل و علیه آن بودند. شرایطی که در آن این
امکان به وجود آمده که چنین دولت کثیف و جنایتکاری به خاک ایران حمله کند و
تاسیسات و زیرساخت هایی را که دهه ها پیش از آن و نیز جمهوری اسلامی با خون
زحمتکشان ایران درست کرده نابود کند و در عین حال توده ها تمایلی به واکنش علیه آن
نداشته باشند تنها مدیون دلایلی ویژه است:
یکم : خامنه ای و سران جانی سپاه وضعی به وجود آوردند که بهانه ی لازم را به
دولت صهیونیستی اسرائیل بدهد که به خاک ایران حمله کند
و دوم- نبود نیروی سازمان یافته و متمرکز و زور کافی برای این که توده ها بتوانند
خود هم اکنون کار این حکومت را تمام کنند.
امر نبودن زور و نیروی کافی جدا از عوامل دیگر به دو عامل مهم بر می گردد: یکم
نبود سازمان های صنفی توده ای طبقه ی کارگر، کشاورزان و طبقات میانی جامعه و دوم
نبود احزاب و سازمان های سیاسی این طبقات.
جمهوری اسلامی در چهل و اندی سال حکومت خود تمامی این سازمان ها و احزاب را
زیر ضربه قرار داده و متلاشی کرده است و نیز اجازه ی شکل گیری به سازمان های صنفی
و اقتصادی طبقات زحمتکش نداده است.
در مورد نبود و یا ضعیف بودن احزاب و سازمان های انقلابی بیش از هر چیز باید
شرایط کنونی را در نظر داشت که وضعیتی نامساعد برای نیروهای انقلابی در جهان و در
ایران به وجود آورده است. این شرایط نامساعد تنها در صورت تلاش بی وقفه برای
بازسازی نیروهای کمونیستی و تلاش برای پیشبرد جنبش توده ها می تواند به شرایط
مساعد تبدیل شود.
از این رو جنبش توده ها با توجه ضرباتی که حکومت اسلامی به سازمان های توده ای زده
است در شرایطی نیست که بتواند یک تهاجم سازمان یافته را علیه حکومت صورت دهد.
در عین حال در شرایط کنونی حکومت که زورش به اسرائیل نمی رسد و نخواهد رسید( به
این دلیل که حکومت مرتجع در میان توده ها بی پایه است و دولت اسرائیل نیز تنها
نیست بلکه امپریالیست های غربی پشتیبان آن هستند) شمشیر را از رو برای توده ها
خواهد بست.
اینکه مشتی سلطنت طلب مرتجع بی خاصیت که چند رسانه و تلویزیون در خارج داشته اما
نیرویی سیاسی در داخل ندارند از مردم می خواهند که همین الان به خیابان بریزند
تنها نشانگر بلاهت این نیروها و خودپرستی و بی توجهی شان به وضع توده ها و شرایط
واقعی و توازن واقعی و موجود نیروهاست.
با این حال چنانچه تشکل های موجود در میان توده ها همچون سندیکاها و شوراها و دیگر
تشکل ها بتوانند در شرایط کنونی دیدگاه های خود را علیه جنگ کنونی و خواست تداوم
مذاکرات و پذیرش شرایطی که به برداشتن تحریم ها منجر شود، بیان کنند و دیدگاه های
درست در مورد جنگ کنونی را ترویج و تبلیغ کنند گامی است در جهت متحد کردن توده ها
در راه رسیدن به خواست های صنفی و سیاسی شان، تضعیف حکومت و گام برداشتن برای
سرنگونی حکومت.
عملیات چند روز اخیر دولت صهیونیستی اسرائیل را نباید تنها کار موساد و ارتش
این کشور دانست. به یقین سازمان سیا و نیز سازمان های اطلاعاتی انگلیس و آلمان و
فرانسه کمک های اطلاعاتی فراوان به موساد و ارتش اسرائیل کرده اند و در واقع این
عملیات مشترک و جنگ آنها با جمهوری اسلامی است.
توضیح انکه تمامی این
سازمان ها در رده های بالای سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی و سیاسی ایران
نفود دارند و به بسیاری از مسائل جمهوری اسلامی آگاهی و اشراف دارند و برنامه
هاشان را مشترک اجرا می کنند. دولت اسرائیل تا حدودی یک ابزار برای عمل است.
گستره و عمق عملیات کنونی دولت اسرائیل در ایران صرفا نشانگر برنامه ریزی برای
نابودی مراکز هسته ای نیست بلکه در عین حال صاف کردن راه برای سرنگونی حکومت کنونی
است. البته سرنگونی جمهوری اسلامی نیازمند یک جنگ گسترده و آوردن پیاده نظام و
تجاوز زمینی به خاک ایران است. امری که در حال حاضر احتمال آن کم است.
در عین حال اگر چنین برانداختنی در دستور کار فعلی بود اسرائیل به نظر این امکان
را داشت که خامنه ای و یا سران دفتر رهبری و برخی عوامل سیاسی دیگر( جانشینان
احتمالی و غیره) را در ترورهای خود وارد کند. عدم چنین ترورهایی و تکیه روی ترور
سران نظامی سپاه می تواند نشانگر این باشد که خواسته اند اوضاع کلی را به یکباره
به هم نریزند و به خامنه ای فرصت دگر باره دهند.
در حالی که وضع کنونی حکومت اسلامی خوشایند امپریالیست ها نیست در عین حال
از این که کار سرنگونی از دست شان در رود و به جای حکومت دلخواه شان یک حکومت ملی
و یا مردمی بر سرکار آید بیشتر ناخوشایندشان هست.
صحبت های ترامپ: کاری نکنید که« دیگر چیزی از امپراطوری ایران باقی نماند»!
صحبت های اخیر ترامپ مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی باید پای مذاکره بیاید پیش
از این که« دیگر چیزی از امپراطوری ایران باقی نماند» نشان می دهد(اگر آن را صرفا
یک بلوف نینگاریم که آن نیز ممکن است) که احتمال این که تغییر حکومت در دستور کار
امپریالیست ها قرار گیرد کم نیست.
برنامه ی کنونی دولت صهیونیستی اسرائیل از کار انداختن تمامی پدافند هوایی و
سیستم دفاعی جمهوری اسلامی و تخریب مراکز تولید موشک و سایت های هسته ای است. اما
وضع از حد این برنامه فراتر رفته و تخریب شامل زیرساخت های اقتصادی ملت ایران
گردیده است.
خامنه ای و شرکای پاسدار و دیگر حکومتیان را تخریب شریان های اقتصادی و محیط زیست
کافی نبوده اینک با حملات ماجراجویانه ی خود به شهرهای اسرائیل بهانه به دست دولت
مرتجع اسرائیل می دهند تا به زیرساخت های ایران حمله کند و آنها را نیز نابود کرده
و تلی از خاکستر بر جای گذارد. اکنون دولت اسرائیل تهدید کرده است که مرحله ی بعدی
حملات اش متوجه زیرساخت های نفتی و همچنین حمله هوایی به تهران و به آتش کشیدن آن
است.
این حملات و اهداف آنها نشان دهنده این است که اسرائیل برنامه ی درازمدتی را نیز
مد نظر دارد که همانا سرنگونی جمهوری اسلامی است. پیش از این ها یک بار نتانیاهو
گفت ما می توانیم ایران را تجزیه کنیم.( صحبت های ترامپ مبنی بر این که چیزی از «امپراطوری
ایران» باقی نماند نیز در همین راستا است).
توده ها و جمهوری اسلامی
خامنه ای و شرکای پاسدارش بدانند که هر چه کار این جنگ جلو برود و چنانچه کار
به چنین جاهایی کشد توده ها از نظاره گری نسبی جاری کنونی خارج شده و جنبش های
تازه علیه حکومت شکل خواهند داد.
بازگشت به میز مذاکره و پذیرش توقف غنی سازی و برچیدن مراکز غنی سازی در حال حاضر
دارای ضررهای کمتری برای ملت ایران است.
گروه
مائوئیستی راه سرخ
ایران
25 خرداد
1404
No comments:
Post a Comment