Thursday, November 27, 2025

سیاست های حکومت و امپریالیست ها و وضع کنونی توده ها( پاره ی نخست)

 

 

شرایط کشور و توده های مردم روز به روز بدتر می شود و فقر و فلاکت بیشتری زندگی آنها را تهدید می کند. روزی نیست که اتفاقی نیفتد و روزی نیست که صدای اعتراضی بلند نشود. خصال ویژه ی اوضاع کنونی دزدی ها و فساد مقامات حکومت ولایت فقیه، لاف و گزاف های دهن پرکن حکومت علیه آمریکا و اسرائیل، به نابودی کشاندن محیط زیست زندگی مردم، به قهقرا بردن وضع معیشت و به فلاکت انداختن اکثریت کارگران و زحمتکشان و بالاخره سرکوب اعتراضات توده ها و به ویژه زنان و خلق های ستمدیده ی در رنج است.

باندهای فاسد حکومتی غارتگران و دزدانی هستند که به جان کشور و توده ها افتاده اند و جای سالمی در کشور و در زندگی مردم باقی نگذاشته اند.

مردم را از آب و برق و گاز و هوای سالم تا جایی که توانسته اند محروم کرده اند و محیط زیست زندگی شان را غارت و یا نابود کرده اند. آخرین مورد در این خصوص به آتش کشیده شدن و یا کشیدن جنگل های هیرکانی است که تاریخی میلیون ها ساله دارند و اینک هکتارها از آن به واسطه ی ناتوانی حکام در حفاظت از آن و یا عامدانه و برای استفاده از زمین هایش نابود شده اند.

از این سوی هر دم پته ی یکی از دزدی های کلان شان به روی آب می افتد و آه از نهاد توده های بی چیز بر می آورد. یکی از آخرین رو افتادن دزدی های این تفاله های متعفن، کلاشی و دزدی بزرگ مدیران بانک آینده بوده است و دست کسانی مانند انصاری و مجتبی خامنه ای و در واقع خود خامنه ای و دفترش را رو کرده است.

جدا از این نوع غارتگری ها و دزدی ها و تخریب ها که ادامه دارد، دولت به هر دری می زند که کسری بودجه ی سالیانه اش را برطرف سازد و گران کردن قیمت بنزین یکی از آخرین اقدامات آن است که قرار است از میانه آذرماه اجرا شود. روشن است که جدا از تورم روزانه و هفتگی و ماهانه، بالا بردن قیمت بنزین، قیمت تمامی کالاها تولیدی( و مهم ترین آنها خوراک و دارو) و خدمات را بین 8 تا 15 درصد گران خواهد کرد و در ایران کنونی که اقتصاداش بی درو پیکر است  و سودجویی حرف اول و آخر را می زند ممکن است این افزایش بیش از حداکثر ممکن آن نیز باشد.

به این ترتیب از هر سو توده های کارگر و کشاورز و حقوق بگیران جزیی و لایه های تهیدست شهر و روستا در معرض فشارهای بیشتری قرار خواهند گرفت و زندگی محقرشان در معرض تجاوز خامنه ای و دیگر حکام کثیف حکومت ولایت فقیه قرار خواهد گرفت.

وضعیت حکومت 

در صدر مهم ترین مسائل حکومت ولایت فقیه در حال حاضر دو مساله قرار دارد: یکی وضعیت جنبش توده ها و امکان اعتراض و شورش و انقلاب و دیگری تکلیف روابط خارجی کشور با کشورهای امپریالیستی غرب و در راس شان آمپریالیسم آمریکا.

از دومی آغاز می کنیم.

 در این خصوص با دو نوع کنش روبروییم: از یک سو با های و هوی سران حکومت و در صدرشان خامنه ای و شرکای پاسدار و دارودسته ی هسته ی مرکزی قدرت که از تداوم مبارزه با آمریکا و اسرائیل سخن می گویند و طرح و نقشه ی انتقام می ریزند( آخرین آن انتقام ترور هیثم طباطبایی نفر دوم حزب الله لبنان از جانب دولت اسرائیل است) و احتمالا به جای انتقام از اسرائیل چند نفر از محکومین سیاسی در ایران را اعدام می کنند، و از سوی دیگر با پیام های پنهانی گوناگون که از طریق کشورهای گوناگون عربی از قطر و عمان گرفته تا عربستان سعودی برای ترامپ رئیس جمهور آمریکا می فرستند و به مردم نیز در مورد محتوی پیام ها پاسخی نمی دهند و اگر بدهند دروغ می گویند.

این که این پیام ها برای «خریدن زمان» است نمی تواند مساله را به گونه ای مکفی توضیح دهد زیرا حکومت ولایت فقیه هم با بحران اقتصادی و سیاسی - فرهنگی داخلی روبرو است و هم تداوم تحریم ها و وارد کردن فشارهای داخلی به توده های مردم هر آن وضع آن را با خطر سرنگونی مواجه می کند و با سیاست سرکوب صرف نیز نمی تواند بقایش را تامین کند. از این رو نیازمند رفع تحریم ها و برقراری رابطه ی عادی با آمریکا و کلا امپریالیست های غربی است. مشکل اساسی خامنه ای و سران پاسدار در برقراری روابط با امپریالیسم آمریکا و دیگر امپریالیست های غربی مساله حفط آبروی نداشته ی حکومت شان در مذاکرات و نتیجه ی آنها است و نه نفس مذاکره و پذیرفتن بسیاری از خواست های آمریکا.

دو راه اساسی در برابر امپریالیست های غربی

برای امپریالیسم آمریکا و دیگر امپریالیست های اروپای غربی و متحد آُسیایی شان ژاپن، دو راه اساسی برای حل مساله ی حکومت کنونی وجود دارد:

نخست این که حکومت ولایت فقیه مذاکره با آنها را ادامه دهد و خواست های آنها را بپذیرد. کنار گذاشتن سیاست غنی سازی، مساله ی محدود کردن موشک ها، پایان دادن به بساط نیروهای نیابتی، سر و سامان دادن اصلاحاتی درون کشور و به ویژه دادن آزادی های اجتماعی و تا حدودی فرهنگی و نیز باز کردن درهای کشور به روی سرمایه های امپریالیست های غربی و در نهایت یکی شدن با کشورهای عرب منطقه(همچنان که حکومت استبدادی شاه سابق بود) ... مهم ترین این خواست ها هستند. در چنین صورتی این امکان که شرایط زندگی توده ها بدتر از این نشود و به جنبش های توده ای درون کشور نه تنها دمیده نشود بلکه مردم آرام گیرند و مشغول زندگی خویش گردند وجود دارد؛ به ویژه این که در میان نیروهای مخالف حکومت، نه نیروهای انقلابی و نیز دموکراتیک و ملی دارای نفوذ عمیقی در توده ها هستند و مثلا رهبری جنبش های توده ای را در دست دارند و نه نیروهای سلطنت طلب و شاه پرست یا جمهوری خواه مرتجع هوادار امپریالیست ها دارای پایه ای در مردم هستند که بتوانند به ساده گی جایگزین شوند.

در چنین صورتی امپریالیست ها نیازی به حمله به ایران و سرنگونی حکومت خامنه ای نخواهند داشت.

و اما راه دوم این که خامنه ای و شرکای پاسدار در فکر تداوم راه پیشین و کنونی خویش باشند؛ بخواهند به غنی سازی ادامه دهند و موشک ها را از نظر تکنیکی و بُرد ارتقا دهند و نیز به سازماندهی و تجهیز نیروهای مسلح نیابتی ها در لبنان و عراق و یمن و دخالت در لبنان و سوریه و عراق و یمن و غیره بپردازند. در کنار این ها، به تداوم شیوه ی حکومت داری خویش در داخل ادامه دهند و به واسطه ی اجرای این سیاست ها زندگی توده ها را هر آن به فلاکت بیشتری کشانند و هیزم بیشتری به آتش خشم توده ها بریزند.

در این صورت سه امکان برای سیاست امپریالیست ها می توان تصور کرد:

امکان نخست

امکان نخست در شرایطی است که از جانب خود حکومت احساس خطر می کنند؛ یعنی این که خامنه ای و سران پاسدار دنبال سیاست های خود در مورد غنی سازی و برنامه ی موشکی خود را بگیرند و نیز به سازماندهی و تجهیز نیروهای نیابتی در منطقه بپردازند. در این صورت سیاست امپریالیست ها این گونه خواهد بود که دوباره حمله کنند و نیز این که طی این حملات تلاش کنند پروژه ی تغییر حکومت را به عمل در آورند.

نکته ی در خور در مورد چنین وضعی این است که با توجه به پروژه ی ترامپ مبنی بر درگیر نکردن امپریالیسم آمریکا در جنگ های بزرگ تازه، مسئولیت این امر به دولت صهیونیستی اسرائیل سپرده شود و آمریکا و دیگر امپریالیست ها در صورتی دخالت کنند که دولت اسرائیل به تنهایی از پس حملات و تخریب و سرنگونی و جایگزینی بر نیاید و به هر حال حداقل و در شرایطی معین نیز  به ویژه زمانی که مقاومتی جدی از جانب نیروهای سپاه وفادار به حکومت کنونی صورت گیرد - حداکثر دخالت امپریالیست ها نیاز باشد.

امکان دوم

امکان دوم در شرایطی است که در سیاست های کنونی حکومت ولایت فقیه برخی تغییرات پدید آید و بدون مذاکره و بدون تمکین به همه ی خواست ها، برخی از آنها را اجرا کند؛ یعنی دنباله ی غنی سازی را نگیرد، به تکامل تکنیکی موشک ها و گسترش آنها دست نزند و نیز نیروهای نیابتی اش را آن چنان که باید و شاید سازمان دهی و تجهیز نکند. در چنین صورتی باز هم تحریم های امپریالیست ها ادامه خواهد یافت و این تحریم ها در کنار دیگر مشکلات داخلی می تواند اعتصابات و جنبش ها و شورش های توده ای را موجب شود.

این چنین وضعی به هیچ وجه مورد علاقه ی امپریالیست ها نیست. زیرا آنها جنبش و انقلاب در ایران و منطقه نمی خواهند. البته ممکن است خامنه ای و شرکای پاسدار سیاست حداکثر سرکوب را دنبال کنند و تلاش کنند که جنبش توده ها را خفه و آنها را به تمکین وادار کنند، اما اگر حتی موفق شوند که جنبش را سرکوب و خفه کنند که تلاش های سه دهه ی اخیرشان در این مورد با وجود کشتارها و اعدام ها چندان نتیجه بخش نبوده است، باز هم حکومت بر مردمی سرکوب شده و سرشار از نفرت از حکومت بسیار دشوار خواهد بود. از این رو امپریالیست ها به احتمال زیاد دخالت خواهند کرد و تلاش خواهند کرد که خود را در امتداد و پشتیبان جنبش توده ای نشان دهند و حکومت را سرنگون کرده و حکومتی سرسپرده و مزدور خود را که به احتمال دارودسته ی پادشاهی خواهان و سلطنت طلبان خواهند بود به جای آن بر سرکار آورند.

ما بارها در این خصوص صحبت کرده ایم که این تصور که توده ها در ایران انقلاب می کنند و امپریالیست ها بیکار می نشینند و نظاره گر انقلاب توده ها خواهند شد نادرست و سمی برای طبقه ی کارگر و جنبش انقلابی ستمدیده گان است و از این رو این درک را که توده ها پس از انقلاب، حکومتی از آن خویش تشکیل داده و با امپریالیست ها وارد روابطی «عادلانه» خواهند شد نادرست، و آن را در صورتی که صداقت و سلامتی در اعلام اش باشد ساده لوحی و خود فریبی و در صورتی که صداقت و سلامتی در آن نباشد و قصد آرایش امپریالیست ها را برای کارگران و زحمتکشان داشته باشد مردم فریبی ارزیابی کردیم. در گذشته تصور ما که درست هم بود این بود که امپریالیست ها در هنگامه ی انقلاب دخالت خواهند کرد و اجازه نخواهند داد که انقلاب تداوم یابد و از بستر آن حکومتی مردمی و ملی و یا دموکراتیک - انقلابی بیرون آید. اکنون وضع کمی برعکس شده است و جنگ دوازده روزه این کمی برعکس شدن را نشان داد و به واقع نقطه جهش از یکی به دیگری بود. در جنگ دوازده روزه ظواهر قضایا این گونه شد که امپریالیست ها به وسیله ی نماینده ی نظامی شان دولت صهیونیستی متجاوز اسرائیل به ایران حمله کردند و در عین حال از مردم خواستند که به خیابان ها بریزند تا دولت اسرائیل نیز برایشان بساط حکومت کنونی را جمع کرده و حکومتی تازه از همیشه مزدوران امپریالیسم یعنی دارودسته ی پادشاهی خواهان را بر سرکار آورد.

البته سیاست جامع آنها نیست که دولت اسرائیل همه ی کارها را انجام دهد بلکه چنانکه در بالا اشاره کردیم احتمالا خود نیز دخالت نظامی خواهند کرد( مشکل است که حکومت کنونی را صرفا با حملات هوایی اسرائیل برانداخت مگر این که همراه این حملات کودتایی در داخل سازمان داده شود). در هر صورت وضع به گونه ای درآمده که امپریالیست ها دست پیش را گرفته اند و به نظر در صورت تداوم سیاست های کنونی خامنه ای و شرکای پاسدارش تلاش خواهند کرد این برنامه را پیش ببرند و خود را مدافع جنبش توده ها نشان دهند و در عین حال مشتی پادشاهی خواه مزدور را همچون نماینده گان مردم و آنها که مردم می خواهندشان جا بزنند.

امکان سوم

امکان سومی را نیز می توان تصور کرد: این که امپریالیسم آمریکا و دولت صهیونیستی جنایتکار اسرائیل نتوانند و یا فکر کنند که نمی توانند حکومت استبداد سلطنتی دارودسته ی مزدور پادشاهی خواهان را به عنوان حکومتی که کارگران و کشاورزان و توده های تهیدست می خواهند جا بزنند. یعنی در صورت بروز جنبش توده ای و انقلاب، زور جنبش و انقلاب و زور توده ها برای سرنگونی و موج های ایجاد شده در نتیجه ی جنبش توده ها و کلا شرایط عمومی ای که جنبش به وجود می آورد، به زور امپریالیست ها برای دخالت مستقیم بچربد. در این صورت آنها به اجبار تابع برخی روندهای داخلی جنبش و انقلاب شده و توطئه های تازه ای بر علیه آنچه از دل جنبش و شورش و انقلاب توده ها بر می آید سامان خواهند داد.

مساله ی افزایش قیمت بنزین

دولت پزشکیان با مقدمه چینی های فراوان بالاخره برنامه ی خود برای گرانی بنزین را اعلام کرد. شرایط و قیمت های اعلام شده نوعی کلاه برداری است و ظاهر آن به گونه ای است که انگار بیشتر مصرف بنزین به وسیله ی لایه های مرفه و میانی را هدف گرفته است اما ماهیت آن چنین نیست و اجرای آن نه تنها به روی آنها که با ماشین خود کار می کنند و بسیاری شان جزو تهیدستان جامعه هستند تاثیر می گذارد بلکه قیمت تمامی کالاها را بالا برده و تاثیر فراوان بر زندگی کارگران و کشاورزان و حقوق بگیران جزء و تهیدستان شهر و روستا خواهد گذاشت. یعنی هم مستقیما آنها که خود بنزین را مصرف می کنند و هم غیرمستقیم یعنی آنها که نتایج افزایش قیمت بنزین را روی کالاهای اساسی زندگی شان خواهند دید، هدف گرفته است.

جیران کسری بودجه ای که بخش مهمی از آن به وسیله مشتی طفیلی ولایت فقیهی( تشکیلات سپاه و  سازمان های سرکوب گر داخلی و خارجی و همچنین روحانیون و باندهای دزد و غارتگر حاکم) مصرف می شود از جیب توده ی مردم و در راس شان کارگران و کشاورزان و حقوق بگیران جزء و تهیدستان شهر و روستا ماهیت این گران شدن را توضیح می دهد

در کنار این افزایش بنزین و مکمل آن دو نوع شیادی به چشم می خورد:

نخست شیادی خود دولتیان است و در صدرشان پزشکیان و کلا اصلاح طلبان دولتی و حکومتی که اینک بیش از پیش نقش رفوگری خویش را برای حکومت ولایت فقیه و خدمتگزاری خامنه ای و باند دزدان سپاه آشکار می کنند و آنچه آنها می خواهند و خودشان به دلیل بی آبرویی و نفرت و کینه ی مردم از آنها، مستقیما سخت شان است و توان اش را ندارند انجام دهند، انجام می دهند و کلاه سر توده های مردم می گذارند. در کنار پزشکیان و دیگر اصلاح طلبان دولتی می توان از عارف نام برد که به کارگران و زحمتکشان وعده ی سرخرمن می دهد و به آنها می گوید که درآمد دولت از افزایش قیمت بنزین صرف افزایش معیشت مردم خواهد شد!؟

و دیگری برخی از دارودسته های برگزیده و مزدور مجلس خامنه ای که نقش مخالف طرح افزایش قیمت بنزین را بازی کرده و های و هویی عمدتا دروغین علیه این افزایش به راه انداخته اند تا مثلا خشم و نفرت مردم کنترل شود و آرام گیرد! آنها که بودجه را تصویب کرده اند خود می دانند که  قرار بوده که بودجه که بخش اعظم آن صرف نهادی نظامی و اداری حکومت می شود از کجا تامین شود.

به این ترتیب دست همه غارتگران و کلاشان حکومت ولایت فقیه از خامنه ای و سران سپاه گرفته تا دولت و مجلس و دستگاه قضایی در یک کاسه است. اگر اختلافی میان شان باشد که هست، در مورد افزایش قیمت بنزین نیست. زیرا در این مورد همچون مورد آبان 98 با یکدیگر وحدت دارند. این را هم باید بیفزاییم که بخشی از اقتصاددانان هوادار کارگزاران و اصلاح طلبان حکومتی که ته فکرشان سیاست های نئولیبرالی و بازار آزاد و غیره است با این افزایش قیمت بنزین و اساسا سپردن همه ی قیمت ها به بازار مخالفتی ندارند؛ گرچه این سیاست ضد مردمی را با این دلیل که با وجود دولت و حاکمیت کنونی نرخ گذاری دولتی موجب فساد دستگاه ها و عقب مانده گی تولید و غیره می شود که درست است، افاده می کنند.  

هرمز دامان

نیمه ی نخست آذرماه 1404

No comments:

Post a Comment

توفان مبارزه ی ضداستبدادی در سرزمین سربداران( بیانیه دوم)

نقش کثیف سلطنت طلبان و پادشاهی خواهان مزدور در آیین یادبود قهرمان خسرو علیکردی  در مشهد و نیز نقش حزب اللهی های سلطنت طلب شده و مزدور در...