تضاد
بین دولت صهیونیستی اسرائیل با حزب الله و حکومت ولایت فقیه
خامنه ای
و مواضع احزاب و سازمان
ترتسکیستی و رویزیونیستی
دو سوی این تضاد یعنی از یک سو دولت صهیونیستی اسرائیل و امپریالیست های پشتیبان آن و از سوی دیگر حزب الله ماهیت ارتجاعی دارند. حزب الله یک سازمان برآمده از خلق لبنان نبوده بلکه اساسا دست ساز جمهوری اسلامی و به وسیله ی خروارها پول، تحمیل شده به جامعه ی لبنان است( قدرت سازمان امل در گذشته با حزب الله قابل مقایسه نیست). با این حال در چارچوب تضاد اسرائیل و امپریالیست ها با حزب الله، این حزب الله نیست که دشمن شماره یک طبقه ی کارگر و خلق لبنان و خلق های منطقه به شمار می آید، بلکه این دولت متجاوز و اشغالگر اسرائیل و امپریالیست هاهستند که دشمن شماره یک طبقه ی کارگر و خلق ها در لبنان و منطقه هستند.
و دوما در هر کشور طبقه ی کارگر و کمونیست های آن کشور با امپریالیست کشور خود روبرو هستند، مثلا در جنگ جهانی اول دولت تزاری روسیه، دشمن شماره یک طبقه ی کارگر و خلق روسیه بود و نه مثلا امپریالیسم فرانسه و یا انگلیس و یا آلمان، و بنابراین افشای این دشمن و مبارزه با آن می باید برای کمونیست های روسیه عمده می بود.
در مورد تضادهای داخلی لبنان طبعا ما نمی توانیم نظر جامعی بیان کنیم اما روشن است که قضیه کیفیتا فرق می کند. آنچه مشهود است این هاست:
اینجا مبارزه اساسا متوجه جمهوری اسلامی است که سازماندهی حزب الله و گروه های نیابتی به دستان او بوده است و از آن در خدمت سرکوب مبارزات انقلابی و مترقی خلق های لبنان و سوریه و ایران بهره برداری کرده و می کند. حزب الله و به همراه آن نیروهای نیابتی بدون جمهوری اسلامی نیروی قابل توجهی نیستند.
اینجا مبارزه با حکومت ولایت فقیه و خامنه ای و دفتر رهبری و سران مرتجع سپاه عمده است و اساس مبارزه بر جنبش توده ای انقلابی توده ها و در راس آنها طبقه ی کارگر و کشاورز و زحمتکشان و بر قراری دیکتاتوری انقلابی - دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر گذاشته می شود. تلاش برای گسترش و عمق یافتن و شدت گرفتن حملات جنبش انقلابی- دموکراتیک علیه خامنه ای و سران پاسدار و کلا طبقه ی حاکم خواه اصول گرا و خواه اصلاح طلبان حکومتی شریک در دولت کنونی، اساس است.
در گذشته ما به گونه ای مفصل در مورد این تضاد نوشته ایم. وضع کنونی دو سوی این تضاد و شیوه های برخورد آنها با یکدیگر تا حدودی با گذشته فرق کرده است اما اکنون وضع به گونه ای نیست که این تضاد به شکل حادی طرح شده باشد و مثلا امپریالیست ها تجاوز و تغییر حکومت ولایت فقیه را در دستور کار خود قرار داده باشند.
در مورد تضاد میان دولت جنایتکار اسرائیل و به همراه آن امپریالیست های غربی از یک سو و حزب الله و جمهوری اسلامی از سوی دیگر( و در کنار آن تضاد دولت اسرائیل و امپریالیست ها با جمهوری اسلامی به گونه ای جداگانه، که به علت تکامل نیافتن آن به مراحل بالاتر کمتر متوجه آن خواهیم بود)، سه موضع مهم در میان احزاب و سازمان ها موجود چپ و«شبه چپ» بروز کرده است.
این ها یا کاملا همراه با دولت مرتجع اسرائیل و امپریالیست های غربی و سلطنت طلبان و غیره و صرفا علیه حزب الله و حکومت ارتجاعی ولایت فقیه( «سرمار در تهران است») هستند و یا لبه ی تیز حمله ی خود را به روی حکومت ولایت فقیه می گذارند و دولت اسرائیل را آنچنان زیر ضرب نمی گیرند و اگر هم به این دولت( مثلا صهیونیستی بودن و یا...) و اشاره ای بکنند بیشتر برای خالی نبودن عریضه است و نه مخالفت واقعی با متجاوزین و جانیان صهیونیست.
امپریالیست های غربی و دولت صهیونیست اسرائیل خوابیده اند.
موضع دیگر از آن رویزیونیست های توده ای و اکثریتی است که دفاع از« محور مقاومت» را در بوق و شیپور می کنند. این ها نیز بیخ دل حکومت ولایت فقیه و گروه های مرتجع «محور مقاومت» و در راس شان حزب الله و( در سطح جهانی روسیه و چین و کره شمالی و کوبا و ...) پناه گرفته و سفت و سخت جا خوش کرده اند.
در مورد این دارودسته باید اشاره کنیم که برخی از رویزیونیست های هوادار«چپ نو» و «مارکسیسم غربی» و حضراتی که خود را «مارکسی»می نامند آب شان همیشه با این گروه در یک جوی می رود، اما این دسته ها بیشتر رویزیونیست های غرب گرا هستند و نه مانند رویزیونیست های توده ای - اکثریتی روسیه گرا و یا چین گرا. به این ترتیب علیرغم همراهی اینان با رویزیونیست های روسیه پرست، بیشترشان و یا همه شان سربزنگاه جبهه ی روسیه پرستان و چین پرستان را رها کرده و به دارودسته ی ترتسکیست ها می پیوندند.
اینها یکی و دو تا نیستند اما مواضع همه شان مانند هم است. این دارودسته ی شیاد برخلاف «حزب کمونیست کارگری» تلاش می کنند که یک خط تساوی بین امپریالیست ها ی غربی و دولت مرتجع اسرائیل از یک سو و حزب الله و جمهوری اسلامی از سوی دیگر بگذارند و بر خلاف حزب کمونیست کارگری هر دو طرف را در ظاهر بکوبند. اما پای عمل که می رسد حضرات همچون همکیشان ترتسکیست خود در حزب کمونیست کارگری در سوی امپریالیسم و دولت صهیونیستی اسرائیل و سلطنت طلبان می ایستند. امثال رحمان حسین زاده ترتسکیست پرمدعا و البته تهی و پوچ از زمره ی این دارودسته است.
هرمز دامان
نیمه دوم مهر 1403
No comments:
Post a Comment