Saturday, August 9, 2025

انقلاب ایران و مساله ی چگونگی تصرف قدرت سیاسی به وسیله ی طبقه ی کارگر(15)

 

بخش دوم - راه های تصرف قدرت سیاسی و شرایط ایران

 

اشکال مبارزه در دو انقلاب مشروطیت و انقلاب57

تجارب دو انقلاب بزرگ صد سال اخیر( به همراه تجارب دوره ی 30 ساله ی اخیر) و  همچنین حرکت های انقلابی در انقلاب های مشروطیت و 57 و نیز در جنبش های اجتماعی - سیاسی بزرگ همچون مبارزات در گیلان و آذربایجان، کردستان و خوزستان و ترکمن صحرا و بلوچستان نشان می دهد که انقلاب ها و جنبش های مورد اشاره  از دو مرحله ی مسالمت آمیز و قهرآمیز گذر کرده اند. هر کدام از این مراحل نیز حاوی مراحلی دیگر درون خود بوده اند.

 برای نمونه در مشروطیت مراحل مبارزه ی مسالمت آمیز عبارت بودند از:

مرحله نخست: نامه و عریضه نویسی، تحصن و بست نشینی؛

مرحله ی دوم: گردهمایی و راهپیمایی خیابانی؛

مرحله ی سوم: اعتصاب ها؛

مرحله چهارم: مبارزات مسلحانه( شورش ها و قیام ها و جنگ های شهری و روستایی)؛

طی صد و اندی سال اخیر برخی از این اشکال تغییر کرده و برخی دیگر کماکان به همان اشکال گذشته البته در شرایط نوین تاریخی تکرار شده است. در عین حال بافت طبقاتی توده هایی که دست به مبارزه می زدند تغییر کرده و جایگزینی نسبی طبقه ی کارگر به جای طبقه ی دهقان و نیز ورود لایه های مدرن طبقه میانی( کارمندان ادارت دولتی و خصوصی، تکنیسین ها و نمایندگان سیاسی آنها...) به میدان مبارزه صورت گرفته است. این تغییرات طبعا با تغییرات فرهنگی  در تمامی طبقات و لایه های خلقی همراه بوده است.       

نگاهی گذرا به تاریخ یک صد بیست ساله ی مبارزات نظامی

تاریخ جنبش ها و انقلاب های ایران درصد و اندی سال اخیر نشان می دهد که شکل مبارزه ی مسلحانه به تناوب در کنار اشکال سیاسی و فرهنگی مبارزه همواره وجود داشته است و تنها در دوران هایی به سبب استبداد حاکم و یا شکست های جنبش و افت و رکود نسبی آن تا حدودی افت کرده است. در زیر اشاره وار مهم فرازهای این شکل مبارزه را مرور می کنیم.

دوران انقلاب مشروطیت و سال های پیش از کودتای انگلیسی 1299

در دوران مشروطیت طبقه ی کارگر که کمیت ناچیزی داشت اما نماینده گان سیاسی اش موجود بود و دهقانان و پیشه وران و کسبه و نماینده گان سیاسی و پیشروان این طبقات جدا از اشکال سیاسی مبارزه، اشکال گوناگونی از مبارزه ی مسلحانه و نظامی را پیش بردند. اشکالی که می توان برشمرد این هاست:

ترور، شورش های منطقه ای، قیام مسلحانه و جنگ شهری، شورش مسلحانه ی روستایی، جنگ پارتیزانی، لشکرکشی و جنگ منظم؛

مهم ترین رویدادها در این خصوص:

یک - ترور سران حکومت که مهم ترین آنها ترور ناصرالدین شاه پیش از مشروطیت در 1275 و ترور علی اصغر اتابک ملقب به امین السلطان صدراعظم در1286 در دوران مشروطیت بود.

دو- مبارزه ی مسلحانه شهری در دفاع از تبریز که به مدت یازده ماه از دوم تیرماه 1287 تا 9 اردیبهشت 1288به درازا کشید.

سه-  در پی کودتای محمد علی شاه، لشکر کشی و جنگ منظم و فتح شهر به شهر برای تسخیر پایتخت از شمال( رشت) و از جنوب( اصفهان) که از تاریخ15 اردیبهشت 1388تا 25 تیرماه   1288 طول کشید؛ این دو نیرو نزدیک تهران به یکدیگر پیوستند و فتح تهران و کسب قدرت مرکزی را رقم زدند.( در اینجا مساله ی ماهیت این نیروها مطرح نیست.)

چهار- مبارزات مسلحانه ی دهقانی و قیام های منطقه ای در جنگل های گیلان از سال 1293تا سال1300؛ تصرف مناطق و حفظ کوتاه مدت و بلند مدت آنها؛

و مبارزات شیخ محمد خیابانی در تبریز در سال1299؛

پنج- قیام مردم جنوب( بوشهر و تنگستان) برای مشروطه و علیه استبداد داخلی و استعمار انگلیس به رهبری رئیس علی دلواری به ویژه در سال های جنگ جهانی اول؛

دوران استبداد رضاخانی

قیام کلنل تقی خان پسیان در سال1300(فروردین تا مهر1300)؛

شورش علی مردان خان بختیاری مشهور به شیرعلی مردان به مدت پنج سال از1308 تا1313

قیام مسجد گوهرشاد درسال1314؛

شورش های دهقانی در آذربایجان و خراسان؛

البته در دوران نخستین برقراری استبداد رضاخان بین سال های 1305 تا 1310تعداد زیادی شورش های مسلحانه در جا به جای ایران به ویژه در جنوب و از جانب عشایر مناطق بوبراحمدی ها، قشقایی ها و لرهای کهگیلویه و بویر احمد صورت گرفت که بخش مهمی از آنها به وسیله  خان ها و سران عشایر و رهبری آنها که به آنها نمی پردازیم. در کنار اینها بخشی از سران این شورش ها ملی بودند مانند صولت الدوله قشقایی که با استعمارگران انگلیسی مبارزه می کردند.

سال های1332-1320

شورش مسلحانه ی افسران خراسان( وابسته به حزب توده) از 24تا 29مرداد ماه1324؛

جنگ مسلحانه دهقانان در آذربایجان پس از تصرف ایران به وسیله ی متفقین و به ویژه در دوره ی حزب انقلابی دموکرات آذربایجان- برقراری جمهوری آذربایجان به رهبری پیشه وری کمونیست انقلابی در 21 آذر1324؛

جنگ مسلحانه در کردستان و برقراری جمهوری کردستان( یا جمهوری مهاباد) به رهبری قاضی محمد در سال 1324؛

سال های32تا 56

شورش خلق بلوچ- در بلوچستان از زمان مشروطیت همواره شورش ها و قیام های توده ای و گروهی علیه استعمار انگلیس و با انگیزه های ملی علیه استبداد حاکم وجود داشته است. یکی از مشهورترین آنها قیام دادشاه کمال معروف به داد شاه سفید کوهی(وی زمیندار و کشاورز بود) است که از اوائل دهه ی 30 تا سال1336و زمان کشته شدن اش به درازا کشید.

مبارزات مسلحانه در کردستان در سال های پیش از انقلاب.

مبارزات حلق عرب و از جمله مبارزات حاتم کعبی مشهور به حته در دهه ی سی در خوزستان؛

سال های56 و دوران انقلاب؛

جنگ های کردستان

جنگ نقده فروردین 1358

نبرد پاوه 1358

جنگ سنندج 1358

جنک گنبد 1358

مبارزات مسلحانه در خوزستان(جنگ خرمشهر)، بلوچستان، فارس طی سال های1360-1358

سال 60 به این سو و نبرد حدود ده ساله در کردستان

دوران اخیر

درگیری های مسلحانه ی دوران اخیر از جانب خلق های کرد( برخی سازمان های مسلح کرد)، بلوچ ( برخی گروه و سارمان های مسلح بلوچ)و عرب ( برخی گروه های مسلح عرب) و نیز کمابیش درگیری های مسلحانه و ترورها از جانب فارس ها و یا قوم ها( بختیاری ها، قشقایی ها و ...)

تداوم شکل مبارزه ی نظامی

نگاهی به این تاریخ نشان می دهد که خلق ما همواره نه تنها درگیر مبارزه ی سیاسی و فرهنگی بلکه درعین حال مبارزه ی نظامی بوده است و اشکال گوناگونی از آن را پیش برده است. آنچه در سی، بیست و حتی ده سال اخیر دیده می شود نه از بین رفتن چنین جنبش ها و شکل هایی از مبارزه بلکه تداوم آنهاست. به این هم باید اشاره کرد که در بخشی از جنبش های گذشته سازمان های سیاسی چپ و دموکرات در راس جنبش بوده و اینان مبارزه ی قهرآمیز را نه تنها نفی نمی کردند بلکه به آن معتقد بودند. 

به طور کلی تاریخ ایران از زمان انقلاب مشروطیت به این سو تاریخ دو دوره است. دوره های جنبش و انقلاب و دوره های استبداد. سه دوره استبداد و سه دوره جنبش و انقلاب. بدون استثناء در تمامی این دوره ها و در شرایطی که مبارزه ی سیاسی آشکار به دلیل استبداد سیاسی همه جانبه به جز دوره هایی کوتاه ( مثلا 42-39) آنچنان وجود نداشته اما مبارزه ی مسلحانه چنان که تاریخ بالا نشان می دهد علیرغم شکست ها به اشکال گوناگون آن وجود داشته است. و این  نه تنها دورانی را که روابط  فئودالی در ایران وجه مسلط بوده بلکه پس از این که روابط فئودالی تحلیل رفته و سرمایه داری بوروکراتیک - کمپرادور و در کنارش و البته زیر تسلط اش سرمایه داری ملی( البته ناتوان و ضعیف ) به جهت عمده تبدیل شده است( و توجه کنیم که تاریخ این تغییر را اکثر گروه های چپ از زمان اصلاحات ارضی می دانند) وجود داشته و کمتر زمانی پیش آمده که کاملا قطع شده باشد.

البته دوره های رکود نیز وجود داشته است که برخی زمان ها علت آن بیرونی و ضربات وارد شده از سوی استبداد شاهی و یا استبداد دینی بوده است و در برخی موارد علل آن درونی و از شکست های داخلی ( اشتباهات، انحرافات و یاس ها و ناامیدی ها) و یا خارجی( شکست جنبش های انقلابی و یا شکست پرولتاریای در قدرت در شوروی استالینی و یا چین مائوئی سرچشمه می گرفته است.   

از این رو دیدگاه هایی که مبارزه ی مسلحانه را به عنوان شکل عمده ی مبارزه منوط به دوران تسلط  فئودالیسم و یا تسلط «کوه» و « روستا» بر «شهر» و «عقب مانده گی» بر «تمدن» می دانند، فراموش می کنند که بسیاری شان پایان این دوران را همان اصلاحات ارضی دانسته اند و بنابراین نمی توانند که وجود و تداوم مبارزه ی مسلحانه ی را خواه پیش از انقلاب و در برخی بخش های کشور و خواه به ویژه پس از انقلاب و در شهرها و مناطقی که بر شمردیم توضیح دهند. 

به بیان دیگر تبدیل شدن سرمایه داری بوروکراتیک به وجه مسلط اقتصاد ایران نه تنها شکل مبارزه ی مسلحانه را از بین نبرده بلکه چنان که در دوران انقلاب و همچنین در بیست سی سال اخیر می بینیم آن را ایجاب کرده است.

باید توجه کرد که دیدگاه بسیاری از این سازمان ها در کنار گذاشتن مبارزه قهرآمیز(برخی از آنها مانند ترتسکیست های حکمتی اساسا باوری به آن نداشتند و اگر جایی مشوق آن بودند درگیری مسلحانه بین نیروهای مردمی بود) و موضع گرفتن در مقابل آن ربطی اساسی به تغییر ساختار نیمه فئودالی به سرمایه داری و رشد طبقه ی کارگر و مبارزات شهری نداشته بلکه ربط به تغییر دیدگاه هاشان از انقلابی - به درجه ای که بوده اند - به اصلاح طلبی و تبدیل شدن شان به احزاب سوسیال دموکرات رفرمیست داشته است.

دلایل شکست چنبش ها

بدون شک شکست جنبش های فراوانی که در بالا آمد به دلایل گوناگونی صورت گرفته است از جمله به دلیل ساخت رشد نیافته ی اقتصادی ایران و بافت طبقاتی دهقانی و خرده بورژوایی(تولید کننده کان سنتی کوچک و متوسط روستایی و شهری) که عموما استخوانبندی بیشتر این جنبش ها را تشکیل می دادند. و نیز گرچه برخی از این جنبش ها به وسیله ی لایه ای تحصیل کرده ای رهبری می شدند که عموما نماینده گان سیاسی این طبقات یا نماینده سیاسی طبقه ی کارگر بودند اما بیشتر جنبش ها حتی جنبش هایی که نماینده گان سیاسی طبقه ی کارگر یا در راس آن بودند و یا بخش مهمی از رهبری آن بودند تا حدود زیادی بافتی غیرکارگری داشتند.

در زیر به مهم ترین دلایل درونی و بیرونی اشاره می کنیم که می توان برای شکست این جنبش ها برشمرد.

عوامل و دلایل درونی

یک - نبود تشکیلات و حزب و سازمان منظم در راس جنبش:

هر جنبشی که دارای سیاست و سازمانی منظم بوده توانسته یا پیروز شده(موقتی- زیرا بیشتر جنبش ها شکست خوردند) و یا حداقل اگر شکست خورده پس از مقاومتی منظم و طولانی بوده است. نمونه ی برجسته ی این چنین جنبشی، مبارزه 11ماهه ی تبریز علیه استبداد صغیر و محاصره ی شهر تبریز است.

دو -  تفرقه ی داخلی جنبش خواه درون جنبشی که یک طبقه ی واحد دست به آن زده بود و خواه به دلیل عدم اتحاد بر مبنای اصول درست با دیگر طبقات. جنبش جنگل و جمهوری گیلان نمونه های بارز این علت می باشند.

سه - توطئه هایی از درون جنبش هایی که چند طبقه متحد شده بودند. نمونه ی مهم این چنین جنبشی، جنبش مشروطیت پس از فتح تهران می باشد و توطئه ای که علیه آزادیخواهان تبریز و ستارخان صورت گرفت.

چهار- شکست به دلیل نیروی ناکافی و هجوم ارتجاع،( بسیاری از مبارزات محدود به یک منطقه ی معین بوده و همین موجب گردیده است که در مقابل هجوم ارتجاع توان مقاومت را از دست بدهند.

عوامل و دلایل بیرونی

یک: پشتیبانی استعمار و امپریالیسم روس و انگلیس از مرتجعین( جنبش های 11 ماهه ی تبریز یکی از مهم ترین تجارب در این خصوص است).

دو: عدم اتکاء به خود به عنوان وجه عمده ی سیاست استراتژیک انقلابیون و آزادیخواهان و تکیه به کشوری دوست مانند اتحاد شوروی- این امر به ویژه در مورد جنبش های بزرگی مانند جنگل و جمهوری گیلان و نیز جنبش آذربایجان و کردستان در سال 1324راست در می آید. این امر همچنین در مورد تکیه به تضاد میان مرتجعین نیز صادق است . یعنی اتکای استراتژیک به این تضادها به جای بهره برداری های تاکتیکی از آنها.

سه: افت جنبش های انقلابی-  شکست حکومت های طبقه ی کارگر مثلا حکومت پرولتاریا در شوروی و یا در چین. این امر بیشتر زمانی اثر می گذارد که رهبری یک جنبش معین در دست طبقه ی کارگر و نیروهای پیشرو وی باشد.

هرمزدامان

نیمه نخست مرداد1404

 

 

 

 

 

 

 

No comments:

Post a Comment

توفان مبارزه ی ضداستبدادی در سرزمین سربداران( بیانیه دوم)

نقش کثیف سلطنت طلبان و پادشاهی خواهان مزدور در آیین یادبود قهرمان خسرو علیکردی  در مشهد و نیز نقش حزب اللهی های سلطنت طلب شده و مزدور در...