رفرم های ممدانی
در صورت تحقق مرهمی ناچیز بر
زخم های پیکر طبقه ی کارگر و زحمتکشان و تهیدستان
آمریکا است
در صورت تحقق
وعده های ممدانی این رفرم های کوچک تنها می تواند مُسکنی بر زخم ها و دردهای
بیشمار طبقه ی کارگر و زحمتکشان و تهیدستان جامعه آمریکا در نظام سرمایه داری
امپریالیستی باشد!
وعده های ممدانی
تنها در اوضاع کنونی که بحران اقتصادی و سیاست های خانمان برانداز ترامپ شیره ی
جان کارگران و زحمتکشان آمریکا را مکیده و می مکد به وی امتیاز داده و وی را به
طور نسبی مقبول بخش هایی از کارگران و زحمتکشان کرده است
کمونیست ها از
رفرم و از رفرم های امثال ممدانی و جریان
متبوع اش به گونه ای تاکتیکی پشتیبانی می کنند و آن را در خدمت مبارزه برای
استراتژی انقلاب و سرنگونی سرمایه داران و برقراری نظام سوسیالیستی و کمونیستی در
می آورند؛
ممدانی و جریان
وی در حزب دموکرات آمریکا در بهترین حالت و « شبه چپ» ترین وجه خویش یعنی«سوسیالیسم
دمکراتیک»( بنا به گفته ی هواداران سوسیالیسم دموکراتیک) نماینده فروش بهتر نیروی
کار کارگران در جامعه ی سرمایه داری آمریکا است
ممدانی عضو حزب
امپریالیستی دموکرات آمریکا، خواهان زیست طبقه ی کارگری در جامعه ی نکبت بار
سرمایه داری آمریکاست و رفرم های وی در صورت تحقق خدمتی به بقای این نظام است.
ممدانی طبقه ی
کارگر و زحمتکشان را فریب می دهد و در ژرفای سیاست هایش خواهان آرایش چهره ی کثیف
سرمایه داری امپریالیستی است!
رفرم یا انقلاب!
این مساله ی اساسی است!
سیاست تبعی دفاع
از رفرم های بورژوایی در جامعه ی سرمایه داری به وسیله ی انقلابیون کمونیست، باید
گشاینده ی راه انقلاب سوسیالیستی طبقه ی کارگر و در خدمت آن باشد و نه محدود شدن
به آن و نه تمامی آن چیزی که طبقه ی کارگر می خواهد
نه رفرم و نه مُسکن
و نه مرهم بل
انقلاب
سوسیالیستی طبقه ی کارگر آمریکا راه نهایی نجات طبقه ی کارگر از استثمار، فقر،
فلاکت و جنگ است!
در4 نوامبر امسال زهران
ممدانی از پیروان«سوسیالیسم دموکراتیک»،عضو حزب دمکرات آمریکا و سوسیالیست های
دمکرات آمریکا( (DSAو به وسیله ی یک میلیون رای دهنده( از
مجموع دو میلیون رای دهنده)به عنوان شهردار نیویورک انتخاب شد. چند مشخصه ی اصلی
وی که این انتخاب را برجسته و همچون رویدادی تا حدودی خلاف جهت روندهای جاری در
آمریکا که به ویژه با روی کار آمدن ترامپ از حزب جمهوریخواه، سیاست های وی و تشدید
فقر و فلاکت طبقه ی کارگر و دیگر تهیدستان آمریکا، مهاجر ستیزی، نژادپرستی و
صهیونیسم پرستی و نیز مسائل جنسیتی است عبارتند از سوسیال دمکرات و مسلمان و شیعه
بودن وی و نیز اوگاندایی بودن تباراش است. مشخصه هایی که جدا از وعده هایش که نقش
اصلی را داشته است در انتخاب وی نقش کمکی زیادی داشته اند.
وعده ها
ممدانی وعده های زیادی داده است که مهم ترین آن ها عبارتند
از:
ثابت نگه داشتن اجاره ی خانه ها؛
مجانی کردن وسائل نقلیه ی عمومی مانند ساب وی و مترو و اتوبوس؛
مجانی کردن محل نگه داری و مراقبت از کودکان برای مادران تنها
و وعده ی ساختن مهد کودک های عمومی؛
ساختن خانه های ارزان قیمت در نیویورک؛
حمایت از حقوق
مهاجران و اقلیت های مذهبی و قومی؛
دفاع از حقوق جامعه ی ال جی بی تی کیو؛
تعیین حداقل دستمزد
30 دلار تا سال 2030 و برخی وعده های دیگر.
منابع تحقق وعده های ممدانی
ممدانی منابع زیر را برای انجام این رفرم ها معرفی کرده است:
افزودن دو درصد بر مالیات افرادی که در شهر نیویورک سالیانه
بیش از یک میلیون دلار درآمد دارند؛
افزودن 11 درصد بر مالیات شرکت ها و کمپانی ها و به طور کلی
افزودن بر مالیات افرادی که در طبقه ی خرده بورژوازی مرفه و بورژوازی کوچک و
متوسط( لیبرال) و بزرگ( انحصارات و کارتل های امپریالیستی) جای می گیرند به نفع
کارگران و تهیدستان و لایه های میانی و تهیدست نیویورک.
دلایلی که موجب انتخاب ممدانی شده است
چند دلیل را باید مهم ترین دلایل و دارای بیشترین تاثیرات در انتخاب
ممدانی به عنوان شهردار نیویورک دانست:
یک - وضع بد کارگران و زحمتکشان و تهیدستان شهری و لایه های
میانی حقوق بگیر در طی هفده سال اخیر یعنی پس از آغاز بحران اقتصادی در سال 2008.
نیویورک شهری است از زمره ی گران ترین شهرهای دنیا و مهاجران بسیاری از آمریکای
مرکزی و جنوبی و همچنین آسیایی و افریقایی به عنوان کارگر و خرده بورژوازی تهیدست
در آن زندگی می کنند. زندگی کردن در آن و دوام آوردن بسیار مشکل است. نیویورک شهرک
های در حومه - همچون کرج و دیگر مناطق اطراف برای تهران - دارد که شاغلین کارگر و
زحمتکش در آن مسکن دارند.
دو- بالا رفتن نرخ تورم و وسائل زندگی ( بهداشت، مسکن و ...)
و بدتر شدن وضعیت معیشت و زندگی طبقه ی کارگر پس از اجرای سیاست های ترامپ که بر
خلاف وعده های دروغین اش به طبقه ی کارگر متوجه سرازیر شدن سودهای کلان به جیب
سرمایه داران بزرگ است.
سه - حملات اسرائیل به غزه و نسل کشی هولناک دولت صهیونیست و
جنایتکار این کشور که یک جنبش ضد صهیونیستی و ضد اسرائیلی را در تمامی جهان و از
جمله در شهرها و دانشگاه های آمریکا رقم زد. ممدانی مسلمان به سبب مخالفت اش با
دولت اسرائیل و نسل کشی در غزه توانست رای بسیاری از کسانی را که مخالف این تجاوز
و نسل کشی بودند با خود همراه سازد. مخالفت ترامپ و حزب جمهوری خواه را که گفته
است در صورتی که مردم نیویورک به ممدانی رای دهند بودجه فدرال را کاهش خواهد داد می
توان بیشتر به سبب دو دلیل اخیر دانست و همچنین به هر حال رقابت اش با حزب دموکرات
آمریکا.
چهار- افزایش مسائل و
مشکلات بیشتر مهاجران و همچنین مسائل قومی و نژادی و جنسیتی در دوره ترامپ و افزایش
ستم های دستگاه حاکم بورژوا- امپریالیست به این بخش ها.
پنج- تک و دو حزب دموکرات
آمریکا برای عقب نماندن از رقیب سنتی اش حزب جمهوریخواه و طرح های در دست برای پیروزی در انتخابات بعدی
کنگره و ریاست جمهوری – در این دوره انتخابات همیچنین نامزدی با نام
ابیگیل اسپنبرگر در
ویرجینیا به عنوان فرماندار این ایالت انتخاب شد. او نخستین زنی است که در این
ایالت به این مقام می رسد.
ممدانی و جریان وی از نخستین افراد و جریان های درون هیئت
حاکمه در کشورهای امپریالیستی نیستند که نیاز به اقدامات اصلاح طلبانه را طرح می
کنند و خواست اجرای آنها را دارند. بسیاری از این رفرم ها در تاریخ کشورهای
امپریالیستی در یک صد سال اخیر صورت گرفته و اجرا شده است. برخی از کشورهای سرمایه
داری امپریالیستی اروپایی مانند کشورهای اسکاندیناوی تجلی تمام و کمال عالی ترین
درجه ی امثال این گونه اصلاحات هستند. در دوران کنونی بحران اقتصادی امپریالیستی(
از 2008 به این سو) و در شرایط ویژه ی اقتصاد آمریکا که ضربات پی درپی ای به دنبال
مداخلات اش در کشورهای دیگر و به ویژه جنگ های صورت گرفته در خاورمیانه، خورده
است، برخی از گروه ها و دسته های هیئت حاکمه این گونه اصلاحات را برای برون رفت از
اوضاع حادی که درگیرش هستند پیشنهاد می کنند.
اما به این دلیل که منابعی که برای این اصلاحات در نظر گرفته
شده درآمد و سود طبقات مرفه خرده بورژوازی( یک میلیون دلار در آمریکا حدود درآمد
این لایه ی طبقاتی است) و بورژوازی کوچک و متوسط لیبرال و همچنین بورژوازی
امپریالیست می باشد، و به احتمال زیاد این گروه ها به ویژه بورژوازی امپریالیست(
حتی اگر برایش کندن مویی از تن منافع اش باشد) در هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات
در مقابل آنها می ایستند، امکان این که همه ی این وعده ها بتواند محقق شود دور از
انتظار است و به احتمال زیاد برخی از آنها و نیز تا حدودی و نه تمام و کمال ممکن
است - تا انتخابات کنگره و ریاست جمهوری 2028 - تحقق یابند. یعنی حداقل بخش هایی
از حزب دموکرات - و نیز تا حدودی لایه هایی از حزب جمهوریخواه آمریکا که مخالف
باند ترامپ هستند- با آنها برای به دست
آوردن پیروزی های بزرگ تر آینده همراهی کنند.
از سوی دیگر انجام تمام و کمال این وعده ها و یا حتی تحقق
آنها تا حدودی، می تواند به طبقه ی کارگر و تهیدستان شهری و نیز لایه های میانی
دیگر شهرهای آمریکا سرایت کند و موجب تغییر رویکرد آنها نسبت به حزب جمهوری خواه و
حتی حزب دموکرات که یکی از دو حزب بورژوازی امپریالیست آمریکاست گردد و جریان
های«شبه چپ»و میانی را در این حزب اخیر تقویت کند. امری که به مذاق سرمایه داران
امپریالیست خوش نخواهد بود.
وضع در ایران و هوار کشیدن های«شبه چپ» ها برای ممدانی
انتخاب ممدانی موجب
وجد و شعف وصف ناپذیری از جانب شماری از «شبه چپ» های ضد مارکسیسم- لنینیسم-
مائوئیسم و به طور کلی ضد کمونیست ایران گردیده است. برخی از این دارودسته ها چنان
گرد و خاک می کنند و فرصت را غنیمت شمرده دنبال فروش«سوسیالیسم دموکراتیک» کذایی
شان هستند، انگار که شهر نیویورک تافته ای جدا بافته گردیده و می رود که«سوسیالیسم»
در آن برقرار گردد.
گفتنی است که این «شبه چپ» ها عمیقا مخالف برقراری سوسیالیسم و
کمونیسم هستند و در زیر عباراتی مانند«سوسیالیسم واقعا موجود»( که منظورشان عموما
هم سرمایه داری دولتی خروشچفی و برژنفی نیست بلکه سوسیالیسم لنینی و استالینی و
مائوئی است) و «سوسیالیسم و کمونیسم روسی» و یا «استالینیسم» و غیره به نفی
بنیادهای برقرار شده ی سوسیالیستی در شوروی لنینی و استالینی و چین مائوئی می
پردازند.
برخی دیگر از «سوسیالیسم شهری» صحبت می کنند و امید آن دارند
که با تغییر شهرداران بورژوا- امپریالیست و جایگزینی آنها با شهرداران«سوسیالیست
دموکراتیک» از طریق انتخابات بورژوایی و البته زیر عنوان پر طمطراق «انتخابات از
پایین» و از محلات و ...، برخی از رفرم ها به نفع کارگران و زحمتکشان به تغییر و
تحول جامعه ی سرمایه داری بورژوا - امپریالیستی به جامعه ی«سرمایه داری خرده بورژوایی»
دست یابند.
یکی از نمونه های این هورا کش های رفرمیسم بورژوایی که عناصرشان
عموما در میان سایت های توده ای - اکثریتی و جریان های رویزیونیست سوسیال دموکرات
و یا پیرو«سوسیالیسم دموکراتیک» می باشند مقاله ای است با نام «پاسخ نیویورک به ترامپیسم».
«انتخاب زوهران ممدانی به سمت شهرداری نیویورک، تنها یک تغییر
مدیریتی در سطح محلی نیست، بلکه نشانهای است از تحولی سیاسی و اجتماعی در درون جامعهای که دهههاست سوسیالیسم، از هر نوعش، را به
حاشیه رانده و حتی واژه آن را تابو کرده است. در دل یکی از نابرابرترین شهرهای
جهان، جایی که والاستریت نماد قدرت سرمایه و شکاف طبقاتی است، یک سوسیالیست جوان
با تکیه بر مطالبات طبقه کارگر، مهاجران، و اقلیتهای فراموششده، توانسته به
جایگاهی برسد که تا همین چند سال پیش برای چپ آمریکا رؤیایی دور از دسترس بود.»( پاسخ نیویورک
به ترامپیسم - ناصر اصغری، سایت اخبار روز – 17 آبان 1404)
طرف «سوسیالیست» نامیده می شود و اقدامات وی
سوسیالیستی!( میتران هم «سوسیالیست» بود و حزب متبوع اش هم «سوسیالیست» نام داشت
اما این حزب یکی از چند حزب بورژوا- امپریالیستی فرانسه بود، همچنین ماریو سوارش
هم «سوسیالیست» بود و حزب متبوع اش سوسیالیست نام داشت اما این حزب یکی از احزاب بورژوا-
امپریالیستی پرتغال بود!) این در حالی است که این فرد از نظر سیاسی نماینده ی یک
حزب بورژا- امپریالیست، یعنی حزب دمکرات آمریکاست که یکی از دو حزب حاکم آمریکاست.
پیشنهادها و وعده های وی در نهایت بدون پذیرش رهبری بورژوا- امپریالیست حزب
دموکرات شدنی نبوده است. حتی اگر بخواهیم اغماض کنیم و وی را نماینده بخش های« چپ»
این حزب( چپی که در مقابل راست «چپ» به شمار می آید و گر نه این ها در مقابل جریان
های کمونیستی انقلابی مارکسیستی- لنینیستی- مائوئیستی راست و همچون نمونه ی
کائوتسکی در مقابل لنین به شمار می آیند) یعنی جریان برنی سندرز و امثال او بدانیم،
باز هم تغییری در جایگاه طبقاتی وی داده نمی شود و وی از یک بورژوا- امپریالیست به
یک هوادار طبقه ی کارگر تبدیل نمی شود.
نویسنده در بخشی دیگر از مقاله ی خود می نویسد:
«زوهران
ممدانی از اعضای جریان “سوسیالیستهای دمکرات آمریکا” (Democratic Socialists of America) است؛ سازمانی که در سالهای اخیر کوشیده است
سوسیالیسم را از چارچوبهای خشک ایدئولوژیک بیرون آورد و آن را به زبان زندگی
روزمره بازگرداند.»
برگرداندن «سوسیالیسم» به «زبان زندگی روزمره». یعنی به جای
«زبان انقلاب» و تبلیغ و ترویج سوسیالیسم و کمونیسم به عنوان اهداف استراتژیک طبقه
ی کارگر صرفا به تبلیغ خواست های اقتصادی «زندگی روزمره» بپردازیم؛ یعنی اکونومیسم
خالص؛
بر مبنای این دیدگاه وی این اقدامات را تحقق عملی«زبان زندگی
روزمره» مردم و«سوسیالیستی» جا می زند و این تصور را رواج می دهد که با تحقق این
اقدامات «سوسیالیسم»ی (احتمالا نسبی زیرا منتظر بقیه اش خواهد شد!) حداقل در شهر
نیویورک برقرار می گردد.
ادامه دارد.
هرمز دامان
نیمه ی دوم آبان 1404
No comments:
Post a Comment