Sunday, August 25, 2024

گذار، «سنتز» خودخوانده ی رفرم و انقلاب(8)

 
 
 
استراتژی«گذار» جمهوری خواهان، «سنتز» خودخوانده ای
برای استراتژی های رفرم و انقلاب(8)
 
نقد نظرات لیبرال- رفرمیستی احمد هاشمی( بخش سوم)
 
انقلاب دموکراتیک«گذارطلبان» انقلاب بدلی و دروغین است!
 
پاره ی چهارم «فرایند گذار و سه مدل “استحاله”، “پیمان دموکراتیک” و “انقلاب دموکراتیک” » نام دارد.
در این بخش هاشمی به فرایند گذار«خشونت پرهیز» یا در واقع مسالمت آمیزش می پردازد:
«فرآیند گذار به معنی انتقال از یک حکومت اقتدارگرا به حکومت دموکراتیک است. این فرایند شامل سه فاز، فروپاشی رژیم غیردموکراتیک (آزاد سازی سیاسی)، گذار دموکراتیک و تثبیت دموکراتیک است.»( گذار دموکراتیک در ایران، اهداف، برنامه، راهکار و دور باطل رفرم یا انقلاب چپ تاریخی)
در این بخش هاشمی به فرایند گذار«خشونت پرهیز» یا در واقع مسالمت آمیزش می پردازد:
«فرآیند گذار به معنی انتقال از یک حکومت اقتدارگرا به حکومت دموکراتیک است. این فرایند شامل سه فاز، فروپاشی رژیم غیردموکراتیک (آزاد سازی سیاسی)، گذار دموکراتیک و تثبیت دموکراتیک است.»( گذار دموکراتیک در ایران، اهداف، برنامه، راهکار و دور باطل رفرم یا انقلاب چپ تاریخی)
درباره ی فروپاشی رژیم غیر دموکراتیک( آزادسازی سیاسی)
نخست این که در اینجا منظور از«حکومت دموکراتیک» حکومت کارگران و کشاورزان و لایه های خرده بورژوازی نبوده بلکه حکومت اپوزیسیون و ائتلاف اپوزیسیون است که ماهیت طبقاتی گروه های تشکیل دهنده ی آن مجهول است و اگر بر مبنای آنچه هاشمی پایین تر می گوید همه از«دموکراسی خواهان» باشند در بهترین حالت بیان منافع سرمایه داران ملی لیبرال و دنباله روهاشان است. در کنار آن منظور از«تثبیت دموکراتیک» هم در بهترین حالت دموکراسی بورژوایی است که هم اکنون تقریبا در هیچ کشوری در دنیا آن گونه که در پایان قرن نوزدهم تا پیش از جنگ جهانی دوم در اروپای غربی و آمریکا وجود داشت وجود ندارد.
اما مساله ی مهم تر: در اینجا از فروپاشی رژیم غیر دموکراتیک (آزادسازی سیاسی)(1) همچون فاز نخست صحبت شده اما روشن نیست که چگونه قرار است رژیم غیر دموکراتیک فروپاشد!؟ آن هم رژیمی تا دندان مسلح که هر گونه مبارزه ای را تا آنجا که بتواند به شکلی شدید و خونین شکل سرکوب می کند.
شکی نیست که با رشد جنبش توده ای که البته این رشد مشخصات معین کمی و کیفی دارد،(2) تضادهای درونی جناح ها و باندهای حکومتی تشدید می شود و موجب تجزیه ی هر چه بیشتر آن می گردد، اما این به معنای از هم پاشیدن خود به خودی آن نیست( مگر این که بخشی از نظامیان کودتا کنند و در خدمت جنبش قرار گیرند). این به معنای آن است که با ریزش های درون حکومت، ارتجاع هر چه بیشتر به جناحی و اقلیتی کوچک تر محدود می شود. اقلیتی که تا دم واپسین مقاومت می کند و از منافع و امتیازات طبقه ی خود دفاع می کند.
سه مدل گذارطلبان برای گذار
هاشمی در ادامه سه مدل برای گذار از یک «حکومت اقتدارگرا« به «دولت دموکراتیک» برمی شمارد:
«در رهیافت نظری گذار با اتکا به تجربه های چند دهه اخیر می توان گفت، که تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک از طریق  سه مدل (سناریو) “استحاله”، “پیمان دموکراتیک” و “انقلاب دموکراتیک” ممکن است.» سپس به بیان ویژگی های هر کدام از این سه مدل می پردازد.
مدل نخست«استحاله»
« در رابطه با گذار دموکراتیک در ایران، مدل “استحاله” تنها در صورت برتری قدرت اصلاح طلبان در حکومت و حذف ولی فقیه ممکن بود، با حذف اصلاح طلبان از قدرت، این مدل در ایران منتفی است.»
«مدل استحاله» در حال حاضر منتفی است، و این را همین تغییر تاکتیک خامنه ای و انتخاب پزشکیان برده و مطیع اوامر ولی فقیه و دولت تازه ی خامنه ای که پزشکیان نام اش را دولت«وفاق ملی» گذارده نشان می دهد. اما منتفی بودن چنین گذاری صرفا به دلایلی نیست که هاشمی بر می شمارد؛ یعنی حذف اصلاح طلبان از قدرت به وسیله ی خامنه ای و باند و جناح اصول گرایان، بلکه اساسا به دلیل تدوام سه دهه مبارزه ی طبقاتی میان طبقه ی کارگر و دیگر طبقات زحمتکش و میانی با حکومت و آزمایش هایی است که بخش هایی از اصلاح طلبان در آن علاقه ی خود به حفظ حکومت ولایت فقیه برای تداوم منافع طبقاتی خودشان و بزدلی و ترس شان از جنبش توده ای و ناتوانی از پیگیری مبارزه را از خود نشان دادند.
البته ممکن است که در صورتی که جنبش پیش رود و مبارزه ی طبقاتی شدیدتر شود، با تاکتیک هایی تکامل یافته تر و پیچیده تر از انتخاب پزشکیان برای رئیس جمهوری که با کمی اگر و اما قرار شده نقشی مانند شریف امامی نخست وزیر شاه را در اوضاع و احوالی که سرنخ ها بیشتر از دست اش بیرون رفته بازی کند روبرو شویم،( در صورت هر چه بیشترتوده ای شدن و تکامل جنبش دموکراتیک، خامنه ای اگر مجبور شود با حفظ نیروهای مسلح در دست خود حتی می تواند به اصلاح طلبان حکومتی میدان بیشتری دهد و کسی مانند شاپور بختیار- البته شاپور بختیار جمهوری اسلامی- را نیز روی کار آورد). اما روی کار آمدن جریان های ضدانقلابی مانند بهزاد نبوی و یا عباس عبدی و دارودسته های این چنینی نمی تواند مانع تداوم حکومت خامنه ای و جناح وی و مثلا«استحاله ی» حکومت اش شود.
مدل دوم «پیمان دموکراتیک» - بافت طبقاتی و رهبری اپوزیسیون و ائتلاف رهبری کننده
«مدل “پیمان دموکراتیک”، مدلی محتمل و ممکن در ایران است، وقوع و امکان آن، وابسته به وجود اپوزیسیونی منسجم با ائتلافی رهبری کننده، تکوین نوعی از بن بست منازعات سیاسی میان رژیم و اپوزیسیون و همچنین وجود میانجیانی مصالحه جو در پیرامون رژیم است.»
مدل دوم یعنی «پیمان دموکراتیک» راه گذاری است که از نظر هاشمی در ایران «محتمل و ممکن» است. در این جا از «اپوزیسیونی منسجم با ائتلافی رهبری کننده» صحبت شده است. مساله ی نخست و مهم این است که در اینجا نه به بافت طبقاتی و سیاسی ائتلاف رهبری کننده اشاره شده است و نه به اینکه رهبری آن در دست کدام طبقه است و یا اینکه اساسا چگونه و بر چه مبنایی رهبری شکل می گیرد.(3)
مساله ی دوم«تکوین نوعی از بن بست منازعات سیاسی میان رژیم و اپوزیسیون است». از نظر هاشمی در«منازعات سیاسی» بین اپوزیسیون که روشن نیست چه جریان ها و طبقاتی هستند با حکومت نوعی «بن بست» به وجود می آید، اما روشن نیست که این بن بست چیست و چرا پدید می آید!
مساله ی سوم این است که جریان هایی که قرار است منازعات سیاسی را از «بن بست» بیرون آورند و رژیم را وادار کنند که سیاست خود را تغییر دهد«میانجیانی مصالحه جو در پیرامون رژیم» هستند. یعنی یا جریان هایی مانند اصلاح طلبان حکومتی و گروه هایی از این دسته و یا دولت های خارجی که با رژیم رابطه و در آن نفوذ دارند. مثلا مانند مورد شاه که آمریکا از وی خواست حکومت را به بختیار بسپارد و از ایران خارج شود.
با توجه به این نکات «پیمان دموکراتیک» در ماهیت امر و در بهترین حالت نمی تواند جز«سازش لیبرالی» یعنی سازش لیبرال ها با حکومت و نتیجه ای جز رسیدن لایه های بورژوازی ملی به قدرت داشته باشد. توجه کنیم که دراین فراشد حتی ممکن است مشروطه طلبان و سلطنت طلبان وابسته به امپریالیست ها نیز در صدر ائتلاف قرار گرفته و با یاری«پیمان دموکراتیک»امپریالیست ها با سران حکومت به قدرت برسند.
تنها مانع«پیمان دموکراتیک» این است که خامنه ای و پاسداران و طبقات حاکم کنونی نوکر و تابع مطلق یک کشور معین امپریالیستی نیستند که مجبور شوند مانند شاه به حرف اش گوش دهند و از کشور بیرون روند؛ در عین حال می دانند که اگر رفتند برگشتی برای آنها وجود ندارد. از این رو آنها ناچارند تا آنجا که می توانند مقابل هر جنبش و انقلابی مقاومت کنند و تلاش کنند آن را درهم کوبند. البته سرمایه داران بوروکرات - کمپرادور حاکم می توانند پوشش ایدئولوژیک - مذهبی خود را عوض کنند و مثلا در صورت دخالت امپریالیست ها و به قدرت رسیدن سلطنت طلبان یا مشروطه خواهان، پوشش ایدئولوژیک سرمایه داران بوروکرات - کمپرادور سلطنت طلب یا انواع دیگر را اختیار گنند ولی با توجه به تضادهای شدید بین سرمایه داران پیشین و کنونی حل اختلافات به ساده گی ممکن نیست به ویژه آنکه تازه رسیده ها باید به مردم نشان دهند که با گذشته و جمهوری اسلامی تصفیه حساب کرده اند.   
مدل سوم«انقلاب دموکراتیک»
حال ببینیم انقلاب دموکراتیک جناب هاشمی از چه صیغه ای است!
«درشرایط وجود یک اپوزیسیونی منسجم با ائتلافی رهبری کننده، و برآمد رهبری سراسری در جنبش های مدنی، صنفی و اتحادیه ای و همچنین در جنبش های متعلق به طبقات متوسط، همراه با رادیکالیزه شدن بسترهای اجتماعی، که منجربه برتری اپوزیسیون گردد، وقوع یک انقلاب دموکراتیک درایران با سقوط رژیم و پیروزی دموکراسی خواهان، ممکن است.»( تاکیدها از هاشمی است)
تفاوت این مدل که «انقلاب دموکراتیک» نامیده می شود با«پیمان دموکراتیک» در این هاست:
الف- برآمد رهبری سراسری جنبش های مدنی، صنفی و اتحادیه ای؛
ب – برآمد جنبش های متعلق به طبقات متوسط؛
پ – رادیکالیزه شدن بسترهای اجتماعی که منجر به برتری اپوزیسیون گردد؛
به این ترتیب ما یک سو «اپوزیسیونی منسجم با ائتلافی رهبری کننده» را داریم و در سوی دیگر برآمد رهبری سراسری جنبش های مدنی، صنفی و اتحادیه ای یعنی جنبش های عمدتا غیرسیاسی طبقه ی کارگر و دیگر طبقات و لایه های زحمتکش و نیز جنبش های متعلق به گروه ها و بخش های جامعه( مثلا جنبش جوانان و زنان و ملیت های زیرستم) به همراه طبقات متوسط. این جنبش ها در شرایطی که بسترهای اجتماعی آن ها رادیکالیزه می شود، موجب برتری ائتلاف رهبری کننده ی اپوزیسیون منسجم می گردند. نتیجه این امر سقوط رژیم و پیروزی «دموکراسی خواهان» هست.
توجه می فرمایید! کافی است که بسترهای اجتماعی رادیکال شوند، کافی است که رهبری سراسری جنبش های مدنی و ... جنبش طبقه ی متوسط «برآمد» کند و آن گاه اپوزیسیون دموکراسی خواهان موقعیت برتری می یابد و رژیم سقوط کرده و«دموکراسی خواهان» که همان اپوزیسیون ائتلافی اند پیروز می گردند؛ و نام این «انقلاب دموکراتیک» گذاشته می شود.
البته این فرایند انقلاب دموکراتیک در فضای خیالی هاشمی رخ می دهد اما در واقع نه رادیکال شدن بسترهای اجتماعی و نه برآمد رهبری سراسری جنبش های مدنی، صنفی و اتحادیه ای به خودی خود نمی تواند شرایط پیروزی جنبش ها و خیزش ها را فراهم کند به این دلیل ساده که حکومت کنونی برگ چغندر نیست که بنشیند و نگاه کند. چنین حکومتی در هر قدم مبارزات توده ها را با سرکوب های خونین روبرو می کند. اگر نگاهی به جنبش های دو دهه ی اخیر بکنیم به روشنی می بینیم که نه تنها سرکوب ها خونین بوده است بلکه در هر دور سرکوب با شکل و شیوه های تازه ای نیز تکامل یافته است( شلیک به چشم های مبارزان، تجاوز به دختران و زنان و پسران خواه بیرون و خواه در شکنجه گاه ها، حمله شیمیایی به مدارس نوجوانان، خوراندن دارو و انواع شکنجه های وحشیانه که منجر به خودکشی پس از آزادی شده است، اعدام های جوانان، احکام طولانی زندان برای مبارزان زن و مرد و کارگر و فرهنگی و دانشجو و روزنامه نگار و...). شکی نیست که این ها باز هم بیشتر و گسترده تر خواهد شد.
و اما این شکل های سرکوب مضمون و  اشکال مقابله با خود را میان توده ها فراهم کرده و مبارزه ی طبقاتی را بسیار شدیدتر از آنچه در حال حاضر جریان دارد خواهد کرد.
در چنین وضعی صحبت از این که اگر یک اپوزیسیون و یک رهبری جنبش های صنفی و مدنی( آن هم از نوع خشونت پرهیز آن) وجود داشته باشد و غیره، برتری اپوزیسیون تامین شده و حکومت به ناچار تسلیم خواهد شد بی معنا و قرص خواب آور دادن به توده ها و گرفتن هشیاری آنها و ممانعت از تکوین ابزار و شکل های مبارزه  آنها با چنین درجاتی از سرکوب و مبارزه مرتجعین با جنبش و انقلاب شان است.      
تازه، در تمامی این بخش ها سخنی از امپریالیست ها در میان نیست که در مجموع یک موقعیت مسلط در قبال کشورهای زیرسلطه را دارند و کارشان چهار چشم و گوش پاییدن کوچک ترین تحولات آنها و دست زدن به انواع توطئه ها و دسیسه ها تا مرز تجاوز نظامی به کشورهایی است که در حال جنبش وانقلاب هستند. نگاهی به توطئه های امپریالیست های غربی و شرقی در قبال انقلاب های کشورهای عربی و چگونگی منحرف کردن آنها از اهداف خود و همچنین تجاوز به این کشور ها این را به خوبی نشان می دهد.
باری، همه چیز خوب و تنظیم شده و آرمانی است. کافی است اپوزیسیونی از داردسته های توده ای و اکثریتی و خروشچفیستی و همچنین اصلاح طلبان گذارطلب و یا پناه برده به امپریالیست ها و عده ای هم لیبرال و مشروطه طلب و سلطنت طلب میانه و لابد«چپ» داشته باشیم و رهبران در بهترین حالت سندیکالیست برآمد کنند تا «انقلاب دموکراتیک» خشونت پرهیزکذایی به رهبری حضرات«گذارطلبان خشونت پرهیز» به عرصه ی ظهور رسد و جماعت «دموکراسی خواهان» پیروز میدان گردند.
هاشمی ادامه می دهد:
«انقلاب دموکراتیک (انقلاب رنگی) همان گذار تحمیل شده (برکناری) است. تردیدی در این نیست که بروز یک انقلاب دموکراتیک، راه حل ایده الی گذار دموکراتیک در ایران است، زیرا دراین سناریو تعادل دو نیروی حکمرانی (دولت موقت) و دموکراتیزاسیون درسطح ایده ال خواهد بود، لذا امکان نهادینه شدن دموکراسی در ایران، در این سناریو بسیار بالا است.»
 در این انقلاب دموکراتیک همه چیز مانند همان «پیمان دموکراتیک» است جز این که باید رهبران جنبش های صنفی و اتحادیه ای( که غیر از اپوزیسیون که سیاسی است هستند) بالا بیایند و بسترهای اجتماعی رایکال شوند تا از«پیمان دموکراتیک» به «انقلاب دموکراتیک» برسیم!
این حتی در حد جنبش همبستگی لهستان نیز نیست چه برسد به انقلاب. در واقع این مدل چشم به این دوخته که تعادل به نفع اپوزیسیون کذایی و جنبش های مدنی و اتحادیه ای و صنفی بچرخد و این امر به «برکناری»( در واقع کناره گرفتن از قدرت) ولی فقیه خامنه ای منجر گردد( اسم این «فروپاشی رژیم غیر دموکراتیک و آزادسازی سیاسی» گذاشته شده است)(4). سپس دیگر جناح های طبقات حاکم به جمع  اپوزیسیون و دموکراسی خواهان پیوسته و به همراه آنها دوره ی دوم یعنی «گذار دموکراتیک» را صورت دهند و در پی آن نیز «تثبیت دموکراتیک» بیاید!
هاشمی در پاره ی پنجم که«وضعیت گذار در لحظه کنونی، اهداف، برنامه و شعار راهبردی» نام دارد تمایل خود را برای اینکه کدام مدل بهتر است پنهان نمی کند:
«گذار دموکراتیک در ایران درمرحله پیشاگذار قرار دارد. جنبش ژینا در نیمه راه متوقف شده است. با وجود اینکه جنبش ژینا با مقاومت مدنی در عمق جامعه جا باز کرده و در تلاش برای تسخیر فضاهای عمومی در ایران است، با این حال روند گذار در ایران بلوکه شده و نوعی برزخ سیاسی بین رژیم اصلاح ناپذیر جمهوری اسلامی و اپوزیسیون در داخل و خارج برقرار است.»( تاکیدها از متن است)
به این ترتیب می رسیم به مدل دوم یعنی «پیمان دموکراتیک» که از نظر هاشمی در ایران «مدلی محتمل و ممکن است»، به شرط این که دارودسته های توده ای- اکثریتی و برخی دیگر از گروه های همسو و چند جریان به اصطلاح سوسیالیست و تشکل هایی مانند شورای مدیریت گذار و مشروطه طلبان بتوانند «اپوزیسیونی منسجم با ائتلافی رهبری کننده» به وجود آورند!
جدا از این نکته ی مهم تحلیل آبکی هاشمی از جنبش ژینا است. از نظر او این جنبش در نیمه ی راه متوقف شده است و «روند گذار در ایران بلوکه شده» است. اما اگر قرار به «بلوکه» شدن باشد تمامی جنبش های 30 سال اخیر هر یک به جای خود «بلوکه» شدند. مبارزات 88 بلوکه شد. مبارزات دی ماه 96 و آبان 98 بلوکه شد. جنبش های کارگران و کشاورزان بلوکه شد. جنبش های خلق های کرد و بلوچ و عرب بلوکه شد. و با این همه بلوکه شدن باز هم تمامی این جنبش ها ادامه یافت و به جنبش «زن، زندگی، آزادی» رسید. این جنبش ها به یک معنی شکست خوردند و به یک معنا پیروز شدند. شکست خوردند زیرا نتوانستند در مقطع مورد بحث به خواست های خود دست یابند. پیروز شدند زیرا توانستند تمامی نیروی خود را به جنبش های پس از خود منتقل سازند و ادامه ی خود را موجب گردند. این ها مجموعا مراحلی از کلیت انقلاب دموکراتیک و ضدامپریالیستی خلق ایران هستند که علیرغم کش و قوس های فراوان از انقلاب مشروطیت تا کنون ادامه یافته است. با این تفاصیل جنبش« زن، زندگی، آزادی» نیز پاره ای از این انقلاب بزرگ و طولانی است که تداوم یافته است. بلوکه شدن اینجا معنا ندارد. زیرا تا زمانی که تضادهای اقتصادی سیاسی و فرهنگی ای که موجب این انقلاب است ادامه یابد انقلاب دموکراتیک ادامه خواهد یافت.
بقیه پاره ی چهارم به بررسی اهداف و برنامه و شعارهای راهبری و مشتی از این نکات می پردازد که از دیدگاه این مقاله اهمیت نظری و عملی ندارند چرا که مشتی افکار در هوا هستند.
هرمز دامان
نیمه ی دوم مرداد 1403
یادداشت ها
1-    پایین تر نوشته شده که« در شرایط کنون هدف مقدم اپوزیسیون در داخل و خارج، باید آزاد سازی سیاسی یعنی غلبه براستبداد، و در یک کلام برکناری ولی فقیه باشد.» «برکناری ولی فقیه» نه سرنگونی وی و تمامی طبقه ی حاکم و جایگزینی طبقات انقلابی و مترقی به جای آنها!
2-
2-    مثلا موردی از آن این است که از یک سو گردهم آیی ها و راهپیمایی خیابانی توده ای تر شده و از سوی دیگر سرکوب و درگیری های خیابانی شدیدتر می شود. نگاهی به زدو خوردهای هنگام جنبش های اخیر به ویژه جنبش مهسا که هنوز آن رشد لازم را نکرده بود این مشخصه را نشان می دهد.
3-
3-    در واقع منظور از اپوزیسیون کذایی و ایده آل، جریان ها و  دارودسته های توده ای و اکثریتی و جریان های لیبرال رفرمیست در کنار باندهای شبه لیبرال سطلنت طلب و مشروطه خواه و احتمالا بخش های از سرمایه داران ملی است.
4-
4-    هاشمی پایین تر می نویسد«شعار راهبردی در این مرحله، آزاد سازی سیاسی در ایران با برکناری ولی فقیه و از طریق  انتخابات آزاد و عادلانه با نظارت سازمان ملل متحد است.»( تاکیدها از خود متن است)

Monday, August 19, 2024

کانال مستقل کارگران هفت تپه - پیام به پرستاران

 اعتصاب پروانه ها



پیام به پرستاران عزیز کشور
ما کارگران در صنایع و مراکز مختلف هر روز در کشمکش و اعتراض با سودجویان و کارفرمایان هستیم. اعتصاب، این تنها اهرم قدرت کارگر، وقتی ضروری میشود که کارد به استخوان رسیده است. اعتصاب پرستاران و کادر درمان مانند اعتصاب پروانه ها است که شبانه روز دور شمع میگردند و از جان و عشق انسانی خود مایه میگذارند تا بیمار جان بگیرد و به زندگی بازگردد.
اما سرمایه داران، شرکتهای پیمانی زالو، واسطه هائی که برای گرفتن بخشی از مزد ناچیز ما کمین کرده اند، قانون و دولتی که حامی آنهاست، با چنگال خونین به جنگ پرستاران آمده اند. یادشان رفت که در دوره کرونا ما آخرین سنگر و پرسنل مرگ بودیم. بعد از کرونا دسته دسته جوابمان کردند، قراردادهای کار کمافی السابق ماند، تهدید و اخراج بیشتر شد و وزارت و بیمارستانها و روسای تاجر و زیر و رو میز بگیر و رشوه خوار و فاسد برای مکیدن آخرین قطره های خون ما مسابقه گذاشتند.
کشور با کمبود شدید نیروی بیمارستانی در سطوح مختلف روبروست، بیمارستانها هر روز پروژه جدیدی دارند بدون تامین نیروی آن. پروژه ها و کار و ساعات کار افزایش می یابد اما حقوق ها و قراردادها به عقب و عقب تر میروند. اضافه کار اجباری با حقوق مسخره و خودکشی شده سهم ما! میدانید چرا سکته و خودکشی در اثر فشار کار میان ما اوج گرفته است؟ «سندروم کاروشی» یعنی اینکه دیگر نمیتونم و مرگ را ترجیح میدهم!
در مملکتی که یک پزشک بی وجدان و قاتل رئیس جمهور آنست، برای پرستار معترض نیروی امنیتی و چماق تهدید و اخراج و زندان رو میکنند. بسیاری از پزشکان ما دیگر با حاجی بازاری های فاسد فرقی ندارند، آنها نه به قسم پزشکی نه به وجدان کاری ندارند و برای خون و جان مردم محتاج و بیمار کیسه دوختند. حساب پرستاران و کادر درمان را از بخش قلیل پزشکان تاجر و فاسد جدا کنید.
اعتصاب پروانه ها مهمترین اعتصاب طبقه کارگر است چون وقتی کارد به استخوان صبورترین بخش طبقه ما میرسد یعنی وضعیت قرمز است و بالائی ها هنوز نمی فهمند. اعتصاب پرستاران یعنی اعتصاب سراسر کشور، یعنی اعتصاب وجدان های بیدار، یعنی اعتصاب عشق و نوعدوستی. چه کسی میتواند از این اعتصاب باشکوه حمایت نکند و در کنارشان نایستد.

مردم شرافتمند!
با دسته گل و ابتکارات مختلف به حمایت از اعتصاب پرستاران برخیزید. اعتصاب پرستاران اعتصاب انسانیت کارگری علیه توحش سرمایه داری است. پرستاران، پروانه های زندگی، اتحادتان مبارک، قدمتان محکم تر و صدایتان پرخروش تر! شما امروز نماینده انسانیت طبقه کارگر هستید!

پیروز باد اعتصاب و اعتراض تان!

پرستاریم معترضیم

گزارش هم میهن از اعتراض پرستاران در شیراز

 

۲۱ مرداد ۱۴۰۳
گزارش هم میهن از اعتراض در مراکز درمانی شیراز که با تهدیدهای متعدد برای پرسنل همراه شده است 
80  درصد پرستاران شیراز در اعتصاب
 
زهرا جعفرزاده خبرنگار گروه جامعه
نزدیک به 9 بیمارستان شیراز و یکی از بیمارستان کرج‏، در هفته‌‏ای که گذشت با بحران شدیدی روبه‌‏رو شدند. پرستاران آنها در اعتراض به اضافه‌‏کار اجباری، اجرا نشدن قوانین، حقوق پایین، کار سخت و فراوان، توهین‌‏ها و تهدیدها، دست از کار کشیدند و در خانه نشستند. حالا تنها خواسته آنها حضور رئیس‏‌جمهوری برای رسیدگی مستقیم به مشکلات‏شان است.
اعتصاب گسترده پرستاران از روز شنبه هفته گذشته شروع شد و از روز دوشنبه به اوج خود رسید، در این مدت آنها با تماس‌های متعدد نیروهای امنیتی، تهدید به اخراج و تشکیل پرونده‌های امنیتی مواجه شده‌اند. رئیس دانشگاه شیراز اعلام کرده که تمام پرستاران معترض اخراج می‌شوند.
نزدیک به ۹ بیمارستان شیراز و یکی از بیمارستان کرج‌، در هفته‌ای که گذشت با بحران شدیدی روبه‌رو شدند. پرستاران آنها در اعتراض به اضافه‌کار اجباری، اجرا نشدن قوانین، حقوق پایین، کار سخت و فراوان، توهین‌ها و تهدیدها، دست از کار کشیدند و در خانه نشستند. حالا تنها خواسته آنها حضور رئیس‌جمهوری برای رسیدگی مستقیم به مشکلات‌شان است.
بیمارستان‌های شیراز وضعیت وخیم‌تری دارند. آنطور که گفته می‌شود در کرج، وضعیت آرام شده و تنها پرستاران بخش اورژانس بیمارستان امام علی دست به این اعتراض زده بودند اما در شیراز حدود ۹۰ درصد از پرستاران اعتصاب کرده‌اند، اتاق‌های عمل و بخش‌های دیگر تعطیل شده‌اند و بیمارستان‌ها برای جبران نیرو دست به دامان بیمارستان‌های تهران، ارتش، ماماها، سربازان سلامت و دانشجویان پرستاری شده‌اند.
پرستاران معترض منتظرند مدیران بیمارستان‌ها با آنها تماس بگیرند و خبر دهند، وضعیت درست شده، شرایط فراهم است و به بخش‌هایشان برگردند، در عوض اما نهادهای امنیتی و سرپرستاران با آنها تماس گرفته‌اند؛ تهدید کرده‌اند و خبر از اخراج و تشکیل پرونده و احضار داده‌اند. این‌بار اما همه به میدان آمده‌اند؛ پرستاران رسمی، طرحی، قراردادی و شرکتی. درحالی‌که در تجمعات و اعتراضات قبلی اغلب معترضان از نیروهای رسمی بودند.
پرستاران بیمارستان‌های شیراز از اواخر سال گذشته وارد موج جدیدی از اعتراضات شدند، آنها بارها تجمع کردند، مقابل استانداری، در دانشگاه علوم پزشکی شیراز، در بیمارستان‌ها و... در آخر اما دست خالی برگشته‌اند. به آنها وعده دادند و درنهایت وعده‌ها هم عملی نشد. چهار روز از اعتصاب رسمی پرستاران در شیراز نمی‌گذشت که معاون پرستاری وزارت بهداشت، از ابلاغ بخشنامه‌ای خبر داد که براساس آن تمام پرستاران از مزایای قانون ارتقای بهره‌وری کارکنان بالینی نظام سلامت بهره‌مند می‌شوند.
به گفته عباس عبادی، این تصمیم در راستای حمایت از کادر پرستاری و بهبود وضعیت معیشتی و انگیزشی همکاران گرفته شده است. همه اینها درحالی‌است که هنوز واکنش روشنی از سوی وزارت بهداشت نسبت به این اعتراض‌ها صورت نگرفته است. سال‌هاست که پرستاران نسبت به وضعیت‌شان اعتراض دارند، وضعیت همیشه بحرانی بوده. آنها همواره مشغول تجمع و نامه‌نگاری و اعتراض و مذاکره‌اند. سازمان نظام پرستاری و خانه پرستار طرف پرستاران و معاونت پرستاری وزارت بهداشت طرف دولت.
اردیبهشت‌ماه امسال بود که در پی اعتراض‌های پیوسته، گروهی از پرستاران بیمارستان‌های شهدای تجریش تهران، بیمارستان طالقانی چالوس، بیمارستان طالقانی آبادان و پرستاران چندین مرکز درمانی یزد، با استعفای دسته‌جمعی‌شان خبرساز شدند. در همان دوره، پرستاران بیمارستان‌های گلستان و بقاییِ اهواز و بیمارستان باغملک هم اعتراض کردند، ترک کار نیرو‌های پرستاری از طرف معاونت پرستاری وزارت بهداشت هم تایید شده است؛ عباس عبادی آبان‌ماه سال گذشته اعلام کرده بود که ۲۱۰ هزار نفر در گروه پرستاری شاغلند.
عمده این افراد پرستاران زن هستند که بعد از مدتی حدود ۱۵ درصد آن‌ها به‌دلایل مختلف ازجمله سختی کار، مشکلات معیشتی یا دلایل دیگر ترک خدمت می‌کنند. در یزد و شهرهای دیگر، با اعتراض پرستاران به شدت برخورد شد، برایشان احکام امنیتی صادر شد. در تهران یک‌نفر را اخراج کردند و چندین‌نفر با انفصال از خدمت مواجه شدند.
فراخوان جذب نیرو از ارتش
آقای «د» یکی از همین پرستاران است. او به هم‌میهن می‌گوید که اعتصاب در بیمارستان‌ها از روز دوشنبه در بیمارستان‌های رجایی، نمازی، فقیهی، چمران، قلب‌الزهرا، امیر، زینبیه و شوشتری شروع شد. برخی از این بیمارستان‌ها بزرگ هستند، مثل رجایی که ۶۰۰ تخت‌خوابی است، یا نمازی که هزارتخته است و فقیهی که ۷۰۰ تخته است. همه هم دولتی‌اند.  امروز درست هفت روز از شروع اعتصابات در ۹ بیمارستان شیراز می‌گذرد.
به گفته آقای «د»، این اقدام کاملاً خودجوش بوده و هیچ لیدری نداشته. او پرستار بخش جراحی یکی از بیمارستان‌های دولتی است و می‌گوید که از یک بخش ۲۴-۲۳ نفره، ۲۰پرستار سر شیفت حاضر نشده‌اند. در مقابل اما مدیران بیمارستان جای اینکه مقدمات بازگشت این پرستاران را فراهم کنند، از پرستاران بیمارستان‌های تهران و ارتش، ماماها و تعدادی از سربازان کمک خواسته‌اند؛ افرادی که برای فعالیت در بخش‌های درمانی صلاحیت ندارند: «به‌غیر از روز اول که سرپرستار با ما تماس گرفت، دیگر از آنها خبری نشد.» او پرستار رسمی است که نزدیک به چهار سال است در این بیمارستان فعالیت می‌کند. با او از طرف نهادهای امنیتی تماسی گرفته نشده اما با همکاران دیگرش تماس‌هایی داشته‌اند.
این اعتصابات تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟ آقای «د» می‌گوید که اصلاً مشخص نیست: «در گروه‌های مجازی بیمارستان، پرستاران اعلام کرده‌اند تا زمانی که حکم‌شان تغییر نکند و وضعیت حقوق‌شان درست نشود، به شیفت‌ها بر نمی‌گردند.»
آنطور که این پرستار معترض می‌گوید، حقوق پرستاران حدود ۱۳ میلیون تومان است؛ اگر هرکدام در تاکسی‌های اینترنتی کار کنند، چندین برابر این میزان درآمد خواهند داشت: «پرستاران چطور زندگی کنند؟ خیلی‌ها حدود ۷ میلیون تومان اجاره می‌دهند، چند میلیون قسط می‌دهند. اضافه‌کاری هم اجباری است، اما هر ساعت اضافه‌کاری ۱۶ هزار و ۵۰۰ تا ۱۷ هزار تومان است. اما همین اضافه‌کاری را هم به‌موقع پرداخت نمی‌کنند.»
۹۰ درصد از پرستاران اعتصاب کرده‌اند
این بار اولی نیست که پرستاران شیراز اعتراض می‌کنند، اما نخستین‌بار است که دست از کار کشیده‌اند: «فروردین‌ماه امسال ۲۰۰ پرستار به مدیریت بیمارستان نامه نوشتیم که اضافه‌کار اجباری نمی‌خواهیم، چراکه دردی از زندگی ما دوا نمی‌کند.»
به گفته او، از سه‌سال پیش به‌طور مداوم درباره مشکلات پرستاری صحبت شده، جلوی علوم پزشکی شیراز و مقابل استانداری. اما هیچ اقدامی انجام نشد: «جلوی استانداری تجمع کردیم، به‌جای پیگیری، نیروی انتظامی وارد عمل شد. درنهایت ما را به داخل ساختمان بردند و گفتند فهرستی از خواسته‌هایتان به ما بدهید، ما هم در ۲۴ بند مطالبات‌مان را اعلام کردیم و به آنها تحویل دادیم. از آن تاریخ تا الان هیچ اتفاق مثبتی رخ نداد. حتی حسن‌نیت‌شان را هم به پرستاران نشان ندادند. یک کارت رفاهی به ما دادند که ماه‌هاست گوشه‌ای افتاده و یک‌ هزارتومان هم در آن واریز نکرده‌اند. حق مسکن‌مان یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است اما به ما ۱۲۰ هزار تومان می‌دهند.
پرستاران این تفاوت‌ها را می‌بینند و تحت فشار قرار می‌گیرند. به ما می‌گویند که دانشگاه پول ندارد اما یک روز از اعتصاب پرستاران که گذشت، برایمان واریزی انجام دادند. اگر پول ندارند این پول از کجا آمد؟» او تاکید می‌کند که هیچ‌کدام از پرستاران راضی به اعتصاب نیستند، حق پرسنل را بدهند، همه سر شیفت‌ها حاضر می‌شوند: «حدود ۹۰ درصد از پرستاران سر کار حاضر نشده‌اند اما با همه اینها هنوز اقدامی جدی صورت نگرفته است. درخواست پرستاران شیراز این است که رئیس‌جمهوری یا معاون اول رئیس‌جمهوری به شیراز بیایند و وضعیت را پیگیری کنند. بازرسی کشور باید به این موضوع ورود کنند.»
تماس نیروهای امنیتی و تهدید به اخراج
آقای «ن» پرستار دیگری است که از روز دوشنبه در شیفت خود حاضر نشده و در روزهای گذشته چندین پیام و تماس تلفنی از پرایوت نامبر یا شماره‌های ناشناس داشته است. در این تماس‌ها و پیام‌ها به او گفته‌اند که لیدر این اعتصابات است: «در یک‌ساعت، دو نفر با من تماس گرفتند و گفتند ما از امنیت استان هستیم. وقتی به آنها توضیح دادم چه اتفاقاتی افتاده، گفتند که یک مقداری پول واریز شده، درحالی‌که مشکل ما تنها پول نیست. ما مشکل ۱۷ ساله داریم که همان قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری است.
پرستاران در خانه بنشینند بیشتر به نفع‌شان است.» به گفته این پرستار، سوپروایزر و مترون بیمارستان هم با او و سایر پرستاران تماس گرفته‌ و آنها را تهدید به اخراج کرده‌اند: «از دانشگاه علوم پزشکی هم به پرستاران زنگ زده و گفته‌اند که به محل کارشان برگردند، دولت تغییر کرده و زمان می‌برد تا وضعیت درست شود.» او پرستار یکی از بیمارستان‌های دولتی شیراز است که می‌گوید تاکنون جلسات متعددی با استانداری، مسئولان دانشگاه علوم پزشکی شیراز و امام جمعه برگزار کرده‌ایم و فقط وعده داده‌اند.
نه‌تنها وعده‌ها را عملی نکردند، بلکه توهین هم کردند: «دانشگاه علوم پزشکی شیراز، در مقایسه با سایر دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور، سختگیر است، در بیمارستان رجایی شیراز از هر بخش، چندین‌نفر از پرستاران انصراف داده و ترک کار کرده‌اند. نیروهای طرحی به بیمارستان می‌آیند و فرار می‌کنند. دلیلش هم حجم بالای کار و کمبود شدید نیروست. قرار بود ضریب ۳ را برای فوق‌العاده خاص اعمال کنند اما ضریب نیم را برای پرستاران بخش بالین اجرا کردند. هر پرستار ۴۰ تا ۵۰ بیمار را در شیفت لانگ پوشش می‌دهد، این وضعیت نه‌فقط در بیمارستان نمازی، بلکه در بیمارستان رجایی و سایر بیمارستان‌ها هم دیده می‌شود. بعد از اعتراضات به ما گفتند که اضافه کار قبل از پانزدهم هر ماه، پرداخت می‌شود. اما این اتفاق نیفتاد و ترمیم حقوق هم که قرار بود اعمال شود با گذشته سه‌ماه هنوز اجرا نشده است.» به گفته او، تعرفه پرستاری به‌شکل کاملاً سلیقه‌ای پرداخت می‌شود، یک‌نفر ۸۰۰ هزار تومان، آن یکی ۹۰۰ هزار تومان و دیگری یک‌میلیون تومان. در شهرهای دیگر مطالبات بسیار منظم‌تر پرداخت می‌شود اما در دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشخص نیست چه اتفاقی افتاده است.»
به گفته او درحال‌حاضر بیمارستان رجایی با ۴۰۰ پرسنل فعالیت می‌کند، درحالی‌که هزار پرسنل دارد. سوپروایزر و مترون جای پرستاران، شیفت می‌ایستند: «تعدادی از اتاق‌های عمل بیمارستان‌ها تعطیل شده‌اند. جراحی‌های الکتیو انجام نمی‌شود، در آی‌سی‌یو‌ها تعداد کمی پرستار حضور دارند. آنطور که گفته شده بخش حاد بیمارستان نمازی، یک تا دو پرستار دارد
براساس اعلام پرستاران معترض، اعتصاب‌شان تا زمانی که مشکلات حل نشود، ادامه دارد: «باید مسئولان دانشگاه علوم پزشکی شیراز و برخی از مدیران مرتبط برکنار شوند تا این وضعیت سر و سامان پیدا کند.»
حالا تکلیف بیماران چه می‌شود؟ این سوالی است که پرستار معترض درباره‌ آن توضیح می‌دهد: «واقعاً نمی‌دانم، خواسته‌شان این است که رئیس‌جمهوری شخصاً به شیراز بیاید و با پرستاران جلسه بگذارد. آنطور که شنیده‌ایم از یزد و تهران و بیمارستان ارتش نیرو آورده‌اند. اوضاع خیلی بحرانی‌تر از آن چیزی است که تصور می‌کنید. کافی است به بیمارستان‌های شیراز سر بزنید تا ببینید چه خبر است.»
دنبال لیدر اعتراضات هستند
محسن حاتمی، فعال صنفی پرستاران در شیراز است و می‌گوید که پرونده پرستاران به پلیس داده شده و آنها را به‌طور مداوم تهدید می‌کنند، امنیتی کردن این ماجرا، مشکلی را حل نمی‌کند: «ما در شیراز ۱۵ هزار پرستار داریم، هنوز نشنیده‌ایم کسی را دستگیر کرده باشند اما به‌طور مرتب با آنها تماس می‌گیرند و در گروه‌ها اعلام می‌کنند اخراج‌تان می‌کنیم و برایتان پرونده امنیتی تشکیل می‌دهیم. شما اغتشاشگر هستید.»
این فعال صنفی تاکید می‌کند که شرایط بحرانی و خطرناک است، بیش از ۸۰ درصد پرستاران در خانه مانده‌اند. مسئولان باید فکری به حال این شرایط کنند. به گفته او، در یکی از بیمارستان‌ها، از ۴۵ پرستار عصرکار، تنها ۸ نفرشان در محل کار حاضر شده‌اند. ۹۰درصد آنها اعتصاب کرده‌اند:«مدیران بیمارستان‌ها به شهرهای مختلف فراخوان داده‌اند تا پرستار برایشان فرستاده شود. خبر داریم که از بیمارستان خاتم‌الانبیا تهران با هواپیما نیرو فرستاده‌اند و از بهترین رستوران‌های شیراز برایشان غذا تهیه می‌کنند. این اقدامات به‌جای حل کردن مشکلات است. آنها نمی‌خواهند این خبرها در سطح کشور منتشر شود. مقصر تمام این اتفاقات، مسئولان و معاونان دانشگاه علوم پزشکی شیراز و استانداری است.
حالا اما دنبال لیدر هستند، درحالی‌که این اقدام اصلاً لیدری نداشت. خود پرستاران به این نتیجه رسیدند که دست از کار بکشند.» او می‌گوید که پدرش در این مدت مشکل قلبی پیدا کرده، او را به بیمارستان قلب الزهرا برده‌اند اما کسی نبوده بر بالینش حاضر شود: «مدیر بیمارستان در بخش حاضر شده بود و کار پرستاران را انجام می‌داد. حاضرند از نهادهای مختلف نیرو بگیرند اما مشکل نیروهای خودشان را حل نکنند. برخی از بیمارستان‌ها، بسیاری از عمل‌هایشان را کنسل کرده‌اند.»
به گفته او حقوق پرسنل، ۱۳-۱۲ میلیون تومان است، حقوق شرکتی‌ها اما به ۱۰ میلیون تومان نمی‌رسد: «یکی از مطالبات پرستاران، فوق‌العاده خاص است که قرار بود از سوی وزارت بهداشت پیگیری شود و به نتیجه برسد. هر یک‌ساعت اضافه‌کار ۲۰ هزار تومان است و وعده داده بودند، این تعرفه واقعی‌تر شود. حق مسکن، کمبود نیرو، تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی و قراردادی هم در این دایره قرار می‌گیرد. نیروهای قراردادی و شرکتی و طرحی، هیچ مزایایی دریافت نمی‌کنند و باید تکلیف‌شان مشخص شود. ما قبلاً به مسئولان اعلام کرده بودیم که اگر به اعتراضات توجه نشود تبدیل به اعتصاب می‌شود. حالا هم شد.»
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز گفته که تمام پرستاران معترض اخراج می‌شوند. اما آنها می‌گویند که چه‌کسی قرار است اخراج شود؟ کسی که سر کارش حاضر نمی‌شود؟ پرستاران می‌دانستند که ممکن است اخراج شوند، اما دیگر تحمل‌شان تمام شده بود. هر روز به تعداد اعتصاب‌کنندگان اضافه می‌شود.
 شکایت دانشگاه البرز علیه نظام پرستاری کرج
بیمارستان‌های شهرستان کرج هم در روزهای گذشته با اعتصاب گروهی از پرستاران مواجه بودند. از شنبه هفته گذشته به‌تدریج خبرهایی رسید که حکایت از حرکت اعتراضی گروهی از پرستاران داشت. دستمزدهای پایین، مطالبات معوق و بی‌توجهی به خواسته‌ها، بخشی از دلایل این اعتصابات بود. آنها دست از کار کشیدند و خواستار رسیدگی به مطالبات قانونی‌شان شدند. آنها پیش از این در اسفندماه سال گذشته هم تجمعات اعتراضی داشتند، اما می‌گویند که صدایشان به گوش کسی نرسیده است.
وحید نصیری، معاون حقوقی نظام پرستاری کرج است و می‌گوید که ماجرا در این شهرستان متفاوت از شیراز بوده، او تاکید می‌کند که از واژه اعتصاب استفاده نشود، بلکه بخشی از پرستاران چند روزی غیبت داشتند و به محل کارشان بازگشته‌اند. او حتی نخواست از تعبیر غیبت اعتراضی استفاده کند: «اعتراض پرستاران کرج در حد اعتصاب نبود؛ پرستاران یکی، دو شیفت غیبت کردند و به محل کارشان بازگشتند. گروهی از آنها پرستاران بخش اورژانس بیمارستان امام علی بودند که به‌خاطر مطالبات‌شان اعتراضاتی داشتند.»
او معتقد است که وعده برای تحقق مطالبات‌شان، بیشتر یک نوع اهانت است: «سال گذشته رئیس دانشگاه البرز به پرستاران وعده داد که مطالبات پرستاران در حد توان برآورده می‌شود. ما هم به‌عنوان نظام پرستاری کرج، با دانشگاه علوم پزشکی تعامل کردیم تا وعده‌ها عملی شود. اما دانشگاه برخلاف وعده‌اش عمل کرد.» او می‌گوید بعد از اعتراض پرستاران در بیمارستان امام علی، نظام پرستاری کرج و برخی نهادها وارد شدند و فعلاً وضعیت آرام است: «من در شهرستان کرج، تنها درباره اعتصاب گروهی از پرستاران در بیمارستان امام علی را شنیدم. مسئله در ارتباط با کرج این است که خیلی از پرستاران درصورتی‌که از وضعیت ناراضی باشند، برای کار به تهران می‌آیند. خیلی‌ها هم استعفا می‌دهند و ترک کار می‌کنند.»
به گفته او، بیمارستان امام‌ علی دو، سه روزی درگیر این بحران بود: «تاکنون نشنیدم که برخوردی با پرستاران شده باشد، اما رئیس دانشگاه البرز از رئیس سازمان نظام پرستاری کرج با عنوان نشر اکاذیب شکایت کرده، هنوز چپزی به ما ابلاغ نشده اما تاکید کرده‌اند برای افرادی که غیبت کرده‌اند پرونده قضایی تشکیل می‌شود.» به گفته او این‌ بار اولی است که در شهرستان کرج چنین اتفاقی می‌افتد: «اعتصاب موضوعی سیاسی است اما پرستاران اقدام سیاسی نکرده‌اند. آنها به‌دلیل شرایط نامساعد محیط کار و تناسب نداشتن کار با حقوق غیبت کرده‌اند.»
نصیری می‌گوید که اغلب پرستارانی که غیبت کرده‌‌اند، از نیروهای رسمی بودند: «باید در بخش مدیریت پرستاری تغییراتی اتفاق بیفتد و در معیارهای گزینش مدیران این بخش، بازنگری شود. متاسفانه اولین کسی که با پرستاران برخورد می‌کند مدیران‌شان هستند. نگاه به پرستاران، ارباب‌رعیتی است مخصوصاً در دانشگاه علوم پزشکی کرج.»
هم می

به مناسبت سالگرد خیزش دموکراتیک«زن، زندگی، آزادی»(5بخش پایانی)

    وضع جناح های مسلط بر حکومت نگاهی به تفاوت وضع کنونی حکومت خامنه ای با سال گذشته دو تغییر مهم را نشان می دهد. نخستین تغییرجایگزینی دولت ...