از شنبه شب 7 مهرماه 1404 با فعال شدن «مکانیسم ماشه» یا اسنپ بک،
تحریم های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی
برگشته است. این تحریم ها شامل خرید و فروش تسلیحات، قطعات و فناوری های مربوط به
موشک ها و مسدود شدن دارایی های افراد و گروه های درگیر در برنامه ی هسته ای و
غیره می باشد.
دلایل این امر غنی سازی اورانیوم در سطح بالاتر از میزان قید شده در معاهده
ی برجام است. از نظر انگلستان و فرانسه و آلمان که تقاضای فعال شدن مکانیسم ماشه
را کرده اند غنی سازی اورانیوم در سطح فعلی نشاندهنده ی تلاش جمهوری اسلامی برای
رسیدن به سلاح هسته ای است.
ظاهرا سران جمهوری اسلامی از امپریالیسم روسیه و چین خواستند که
مهلتی برای آنها گرفته شود. از سوی این دو کشور هم قطعنامه ای به شورای امنیت برای
عقب افتادن شش ماهه ی تحریم ها و دادن مهلت به جمهوری اسلامی پیشنهاد شد که این
قطعنامه نیز از جانب شورای امنیت رد شد.
خامنه ای و سران هسته ی اصلی قدرت مزوران و ریاکارانی پلید هستند و
جز به منافع اقلیتی ناچیز نمی اندیشند
مواضع خامنه ای و هسته ی مرکزی قدرت طبق معمول صریح و روشن نیست و پر
ابهام و تضاد است. از یک سو می گویند وضع نه جنگ و نه صلح خوب نیست و از سوی دیگر
مواضعی می گیرند که همین وضع نه جنگ و نه صلح ادامه می یابد و بدتر به سوی جنگ می
رود. از یک سو می گویند می خواهند به غنی سازی ادامه دهند و از سوی دیگر از روسیه
و چین می خواهند مهلت شش ماهه برای آنها گرفته شود. از یک سو پزشکیان پیش از سفر
به نیویورک با خامنه ای دیدار می کند و ظاهرا همه چیز درباره ی مواضع جمهوری
اسلامی در مورد مکانیسم ماشه و مذاکره با آمریکا بین آنها حل و فصل می شود و از
سوی دیگر پیش از این که پای پزشکیان به نیویورک برسد خامنه ای لازم می بیند پیامی
بدهد و در آن مذاکره با آمریکا را بی نتیجه اعلام کند و بگوید ما به غنی سازی اورانیوم
ادامه خواهیم داد. از یک سو می گویند مذاکره نمی کنند و از سوی دیگر گفته می شود
که پیشنهادهایی برای مذاکره به آمریکا داده اند و حتی مخفیانه در حال مذاکره
هستند. مجموع مواضع متضاد آنها و نیز باندها و جناح های حاکم در دستگاه ها به ویژه
مجلس نشان می دهد که خودشان هم در چنبره ی تضادهایی که به وجود آمده یا به وجود
آورده اند گرفتار شده اند و نمی توانند تصمیم نهایی را بگیرند.
ضعیف شدن هر چه بیشتر خامنه ای و شدت گرفتن تضادهای درون حکومتیان
از آنچه گذشته است می توان این برداشت را کرد که تضادهای بین جناح ها
و باندهای حاکم شدت زیادی گرفته است و سخنان و موضع خامنه ای بیش از پیش نمی تواند
قضایا را به نفع یک جناح و به ضرر جناح های دیگر پایان دهد. به طور کلی خامنه ای و
باند وی پس از جنگ دوازده روزه و ضربات سنگینی که به آنها وارد شد در ضعیف ترین
موضع خود از پس از دوران اصلاحات قرار گرفته اند و همین امر نیز مشوق جناح های
دیگر در تداوم حملات به آنها و در انزوا قرار گرفتن هر چه بیشتر آنها گردیده است. با
توجه به وضعیت خامنه ای وهسته ی مرکزی قدرت هر کس به جناح خامنه ای و سران پاسدار
تمکین کند و یا به آنها بپیوندد و مواضع آنها را تکرار کند - امری در این دوران
بسیار کم است - مورد نفرت و کین توده ها قرار خواهد گرفت. این امر به ویژه شامل اصلاح
طلبان حکومتی و در صدرشان پزشکیان خواهد شد که حتی به روی مواضع و برنامه ها و
سیاست های پیشنهای اش در زمان انتخابات ریاست جمهوری نایستاده و در بیشتر سیاست ها
به خامنه ای و سران پاسدار کرنش و تمکین می کند.
افزایش تورم و فقر و فلاکت
بیشتر طبقه ی کارگر و توده ها
در این که بازگشت تحریم ها
اثرات شدیدی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت تردیدی نیست. با بالا رفتن قیمت دلار در
همین چند روز گذشته و احتمال رسیدن آن به بالای 160 هزار تومان ( به گفته ی
مقامات اقتصادی دولت) همه چیز باز هم گران
شده و بسیار گرانتر خواهد شد و این جز کالاهای اساسی، اقلامی حیاتی مانند داروها
را نیز در بر خواهد گرفت. تولید دچار افت و رکود بیش از آنی که هست خواهد گردید و
بیکاری بازهم افزایش خواهد یافت و فقر و سیه روزی کارگران و کشاورزان و دیگر
زحمتکشان و همچنین لایه های تهیدست و میانی خرده بورژوازی بسیار بیشتر خواهد شد.
خامنه ای و دارودسته ی سران
پاسدار و دیگر عمال اش در دستگاه قضایی تمامی بار تحریم ها را به دوش کارگران و
زحمتکشان انداخته و خواهند انداخت. سیاست هایی که آنها تا کنون پیش برده اند و از
این پس نیز پیش خواهند برد دارای این وجوه بوده است:
موسسات اقتصادی وابسته به آنها اکثر رشته ها پر درآمد اقتصادی را در
دستان خود بگیرند اما مالیات ندهند، ثروت اندوزی و کنار آن ریاکاری کنند و دروغ
بگویند و فریب دهند؛
بودحه های کلان به دم و دستگاه های خود و نهادهای مذهبی و نظامی موازی
یکدیگر اختصاص دهند و اگر بحثی در مورد کم کردن این بودجه ها برای نهادهای بی
خاصیت شان به میان آید هوچی بازی و ننه من غریبم های نوع ملایی راه اندازند؛
در داخل برای غنی سازی و
احتمالا اتمی شدن و در بیرون از کشور برای بقای حکومت کثیف و ننگین شان هر گونه
هزینه ای را از جیب توده های مردم برای گروه های نیابتی بکنند و به این ترتیب
کارگران و زحمتکشان را به فلاکت هر چه بیشتری بکشانند؛
و پاسخ هر اعتراضی را با
بازداشت و شکنجه و زندان و اعدام و کشتار دهند.
افزایش روز افزون اعدام ها برای پیشگیری از جنبش های توده ای است
افزایش اخیر بازداشت ها، شکنجه ها، زندان کردن ها و اعدام ها چندان
ربطی به جنگ دوازده روزه ندارد بلکه به افزایش فشارهای روزافزون معیشتی به توده ها
به ویژه به کارگران و کشاورزان و زحمتکشان و حقوق بگیران جزء ارتباط دارد و جنگ
دوازده روزه تنها شرایط بهتری برای پیشبرد سیاست ها و طرح هایشان فراهم کرده است.
هر چه این فشارها افزایش یابد طبعا واکنش بیشتر توده ها و پیشروان شان را به همراه
دارد. خامنه ای و سران پاسدار به شدت از خشم و کینه و طغیان و شورش بی چیزان در وحشت
و هراس اند و راه چاره را در افزایش بازداشت ها و شکنجه و اعدام ها می بینند.
پرسش های پیش رو
نتایج تحریم های بازگشتی به روی زندگی توده ها دیر یا زود خود را نشان خواهد داد. پرسش این
نیست که وضع توده ها به ویژه زحمتکشان بدتر و بدتر خواهد شد- در این شکی نیست –همچنین
پرسش این نیست که توده ها به این وضع اعتراض می کنند که تا کنون و مداوما کرده اند
بلکه پرسش این است که پاسخ کارگران و کشاورزان و دیگر زحمتکشان و طبقات میانی به
این وضع چگونه خواهد بود، چه شدتی خواهد داشت و چگونه اشکالی به خود خواهد گرفت؟
اعتراضاتی که در پی افرایش تورم و گرانی و بیکاری در ده سال اخیر
صورت گرفته به دو شکل شورش های خیابانی و اعتصاب ها بوده است. شورش های بزرگ دی
ماه 96 و آبان 98 در اعتراض به گرانی ها و فقر و فلاکت بوده اند. همچنین تمامی اعتصاب
های رخ داده در محیط های کارعمدتا اعتصاب های صنفی و اقتصادی و تنها یا عمدتا برای
پیشگیری از سقوط بیشتر سطح معیشت و زندگی کارگران و زحمتکشان بوده است. پرسش این
است که این بار اعتراضات به کدامین شکل صورت خواهد گرفت؟ آیا ادامه ی شورش ها
خواهد بود و یا ادامه ی اعتصاب ها و راهپیمایی ها و دیگر اشکال اعتراض های توده ای
و یا به هر دو شکل و در کنار یکدیگر؟
شکی نیست که خامنه ای و سران سپاه خود را برای سرکوب آماده کرده و هر
چه بیشتر آماده خواهند کرد. آنها برای سرکوب جنبش ها به ویژه از سال 88 به این سو
از انواع اشکال سرکوب استفاده کرده اند. از بازداشت و شکنجه و زندان تا کور کردن چشم و تجاوز و کشتار جمعی و اعدام. و
احتمالا در کنار آنها، شکل های تازه تری از سرکوب به کار خواهند بست.
با توجه به سیاست ها و شکل های سرکوب دشمن که طی چهل سال و به ویژه
بیست و اندی سال اخیر تجربه شده، باید توده های زحمتکش و و در راس شان کارگران خود
را برای درگیری های بزرگ تر و در اشکالی تکامل یافته تر آماده کنند. برترین تجاربی
که باید از آنها درس گرفت مبارزات سال 88، شورش های دی ماه 96 و آبان98 و نیز خیزش
«زن، زندگی، آزادی»، مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و نیز کارگران
هپکو و آذرآب و این اواخر ایرالکو، کارگران پیمانکاری های نفت و همچنین اعتصاب
بزرگ و سرتاسری رانندگان کامیون و کامیون داران است. از همه ی اینها باید آموخت، آگاهی
کارگران و زحمتکشان را بالا برد، سازماندهی کرد و برای نبردهای بزرگ و بزرگ تر
آماده شد.
No comments:
Post a Comment