بخش دوم - راه های تصرف قدرت سیاسی و شرایط ایران
آنچه
در بررسی ما در دو بخش پیش آشکار شد این است که حرکت و رشد و تکامل مبارزات
مسلحانه در ایران خواه از نظر شکل و خواه از نظر گستره و خواه از نظر مناطقی که در
آن رویداده ناموزون بوده است. بنابراین پیش از ادامه ی بررسی خود از تجارب مبارزات
طبقاتی مسلحانه در ایران باید به مساله ی ناموزونی بپردازیم و اشکال مشخص آن در
ایران را برجسته تر کنیم.
مساله
ی ناموزونی
ناموزونی
عدم تعادل است. عدم تعادل تضاد است. علت ناموزونی تضاد است و خود ناموزونی جلوه ای
از حرکت تضاد می باشد. چنان که مائو صحبت کرد و در ادبیات ما نیز مفصلا به آن
پرداخته شده است، ناموزونی در رشد و تکامل طبیعت و جامعه و اندیشه انسان مطلق است.
این به این معناست که هیچ چیز در جهان به طور موزون و متعادل رشد و تکامل نمی یابد
و این امکان که همه ی اجزای یک پدیده یا پدیده ها در موزونی رشد و تکامل یابند
نسبی است و تنها در شرایط معینی امکان پذیر است. تصور شی یا پدیده ای که در موزونی
کامل حرکت می کند و رشد و تکامل می یابد با واقعیت نمی خواند.
ناموزونی
مطلق است اما محتوای ناموزونی نسبی است و بستگی به شرایط و امکانات پدیده در تاریخ
هر پدیده ی مشخص دارد. ناموزونی تکامل پدیده های گوناگون طبیعت از جهات گوناگون مکانیکی
و فیزیکی و شیمیایی و غیره با یکدیگر تفاوت دارند. همچنین ناموزونی پدیده های گوناگون
جامعه مثلا اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خواه در یک کشور و خواه در کشورهای گوناگون با
یکدیگر فرق دارند. برای نمونه محتوی ناموزونی در رشد بخش های گوناگون اقتصادی( تولید
وسایل تولید، تولید وسایل مصرف) در کشورهای آمریکا و ایتالیا و آلمان و فرانسه با
یکدیگر متفاوت است و نیز میان این کشورها با ایران تفاوت وجود دارد.
با
توجه به این نکات در مساله ی ناموزونی می توان گفت رشد و گسترش اقتصادی و سیاسی و
فرهنگی و نیز مبارزه ی طبقاتی و جنبش های توده ای در مناطق گوناگون جامعه ی ایران
ناموزون بوده و هست و در عین حال به سبب رشد اقتصادی نقاط گوناگون کشور ناموزونی
کنونی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نقاط گوناگون کشور با ناموزونی همین وجوه در شصت
سال پیش و یا چهل سال پیش متفاوت است.
دلایلی
که در رد ناموزونی آورده می شود
این
ها را به این سبب می گوییم که برخی می گویند مبارزات مسلحانه ای که در چین صورت
گرفت به دلیل ناموزونی رشد اقتصادی و سیاسی چین و نیمه فئودالی و نیمه مستعمراتی
بودن این کشور و کلا عقب مانده گی آن از نظر اقتصادی - سیاسی بوده است و این عقب
مانده گی و ناموزونی مناطق گوناگون موجب شده که آنها در مناطق دور از مرکز و عقب
مانده ای که نظام فئودالی حاکم بوده است و در عین حال ارتجاع و نیروی سرکوب اش
ضعیف بوده است، بتوانند دهقانان را آگاه و متحد کرده و دست به مبارزه ی مسلحانه
بزنند و با محاصره ی شهرها از طریق روستاهای دور از مرکز به مرور قدرت سیاسی را در
شهرها نیز تصرف کنند. اما چون در همه ی جای ایران
دهه هاست نظام «سرمایه داری» حاکم شده و طبقه ی کارگر جمعیت عمده ی کشور
است بنابراین رشد و تکامل تمامی مناطق گوناگون ایران یکدست و موزون است. و آنگاه
از این گونه نظرات نتیجه می گیرند که پس در ایران شرایط مبارزه ی مسلحانه در مناطق
عقب مانده و دور از مرکز وجود ندارد و باید مبارزات مسالمت آمیز استراتژِی طبقه ی
کارگر برای کسب قدرت سیاسی باشد.
این
گونه نظرات یا جدا از طرح مساله ی دهقانی بودن انقلاب چین است و یا جزیی از همان
دلایلی است که مساله ی ضرورت مبارزه ی قهرآمیز را به وجود جنبش دهقانان گره می زنند.
اگر در کشوری دهقان و جنبش دهقانی نباشد و «سرمایه داری» باشد و جمعیت شهری بیش از
جمعیت روستایی و طبقه ی کارگر بیش از دهقانان باشد پس اقتصاد آن و شکل تکامل سراسر
آن کشور موزون و کمیت و کیفیت نیروی مسلح و توانایی سرکوب ارتجاع در سراسر کشور یک
سان است و بنابراین در هیچ نقطه ای نمی توان ضعفی و یا خللی در نیروی کیفی و کمی ئ
قدرت سرکوب ارتجاع پیدا کرد و علیه آن دست به مبارزه ی مسلحانه زد زیرا ارتجاع با
نیروی مسلح سرکوب خویش جنبش را سرکوب می کند. از این رو باید مبارزات حتما مسالمت
آمیز باشد.
نخست،
درک این افراد که عموما به رویزیونیست ها از توده ای- اکثریتی ها تا خروشچفیست های
راه کارگری و ترتسکیست ها از کمونیسم کارگری ها و حکمتیست ها تا چپ نویی ها و
«مارکسی» ها وابسته اند از نفس ناموزونی، بسیار نادرست است. با توجه به دلایلی که
این افراد و گروه ها می آورند می توان گفت که در کشوری مانند آمریکا اقتصاد و
سیاست و فرهنگ امپریالیستی خواه جداگانه و خواه با یکدیگر مطلقا موزون حرکت می
کنند و هماهنگ با یکدیگر رشد و تکامل می یابند و بنابراین ناموزونی ای در هر بخش و
نیز بین بخش ها وجود ندارد. همچنین در مبارزه ی طبقات از طبقه ی کارگر گرفته تا
مبارزات طبقات دیگر و این ها با مبارزات زنان علیه ستم مردسالارانه و یا مبارزات افریقایی-
آمریکایی ها علیه نژاد پرستی در یک هارمونی چشم و گوش نواز با هم پیش می
روند. یا بین اقتصاد و سیاست و فرهنگ این
امپریالیسم و دیگر دولت های امپریالیستی
اروپایی ناموزونی وجود ندارد و اقتصاد و سیاست و فرهنگی و همچنین مبارزات
طبقاتی در تمامی این کشورها موزون و همه با هم یکسان به پیش می روند.
دوم،
ناموزونی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی یک کشور پاسخ چرایی نیاز به مبارزه ی مسلحانه
در آن کشور نیست بلکه ناموزونی رشد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در مناطق مختلف و همچنین
مبارزه ی طبقاتی و بروز متضاد و ناهماهنگ جنبش ها در مناطق و استان ها و شهرهای
گوناگون و نیز قدرت و ضعف نیروهای سرکوب ارتجاع در نقاط گوناگون این را نشان می
دهد که نیروی ارتجاع در کدام مناطق ضعیف تر است و بنابراین ضربه زدن به آن به
وسیله ی نیروهای مسلح طبقه ی کارگر و حزب کمونیست این طبقه ساده تر است و در نتیجه
مبارزه از کدام مناطق باید آغاز شود و یا مرکز ثقل نخست آن در کدام مناطق باشد و
چگونه باید پیش رود و به مناطق دیگر گسترش یابد.
سوما در ایران هم مناطق پیشرفته( «پیشرفته» را
نسبی بگیریم!) از نظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نسبت به دیگر مناطق وجود دارد و هم
مناطق عقب مانده از نظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نسبت به این مناطق پیشرفته .
مثلا روشن است که تهران پایتخت ایران که از جهات گوناگون در خودش ناموزونی های
بسیار زیادی دارد در کل از نظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی( در اینجا منظور ما در
درجه نخست سطح تحصیلات و دانش است) پیشرفته
ترین بخش کشور است در حالی که مثلا بلوچستان و یا ایلام از همین نظرها جزیی از عقب
مانده ترین مناطق کشور به شمار می آیند.
پس
نظرات این گروه ها جز این که توجیهی برای رویزیونیسم و ترتسکیسم آنها باشد مایه ی
دیگری ندارد.
ناموزونی
در ایران
اقتصاد
به
طور کلی رشد و تکامل اقتصادی ایران ناموزون بوده و هست. در بالا در مورد تهران صحبت کردیم و در مقایسه ی
تهران با دیگر شهرها می توانیم به روشنی ببینیم که یک تراکم جمعیت و انبوهی از
کارخانه و کارگاه و موسسه در تهران وجود دارد اما در دیگر شهرها و مناطق گوناگون
کشور جداگانه نه این میزان جمعیت وجود دارد و نه به این درجه صنعت و طبقه ی کارگر
در آن ها متمرکز شده است.
مناطق
و شهرهای صنعتی( «صنعتی» را نسبی در نظر
گیریم) در کشور وجود دارند مانند خوزستان و یا اراک و تبریز و اصفهان و شیراز و بوشهر
و بندرعباس و رشت و مناطقی که از نظر رشد صنعتی به این مناطق نمی رسند و کشاورزی و
زندگی روستایی در آنها جریان دارد. تهران و یک سلسله از شهرها و مناطق صنعتی را در
نظر گیریم و بسیاری نقاط عقب مانده در کشور که در مقابل این ها وجود دارند. عقب
مانده ترین این مناطق از نظر توسعه ی اقتصادی چنان که می دانیم بلوچستان و کردستان
و ایلام و خراسان جنوبی و نیز بخش هایی از آذربایجان هستند. در عین حال این گونه
نیست که تمامی مناطق مرکزی رشد یکسانی داشته باشند. در این مناطق هم بخش های رشد
یافته از نظر اقتصادی وجود دارد و همه بخش های نه چندان رشد یافته و یا عقب مانده
مانند استان های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و یا خراسان جنوبی.
فرهنگ
مساله ی ناموزونی در فرهنگ نیز وجود دارد. نگاهی
به مناطق گوناگون تفاوت های بارز فرهنگی را آشکار می کند. قم و کاشان و یزد و کرمان و نیز تا حدودی مشهد و
اصفهان را مقایسه کنیم با تهران و شیراز و سنندج و اهواز. یک جا بیشتر فرهنگ مذهبی
حاکم است و جاهای دیگر فرهنگ غیرمذهبی و اگر در این جاها فرهنگ مذهبی وجود داشته
باشد بسیار رقیق است و غیر قابل مقایسه با شهرهای مذهبی اصلی است. روشن است که این
یک مبنا است و بین مناطق و استان ها و شهرهای گوناگون عدم توازن فرهنگی در زمینه
های گوناگون وجود دارد. همچنین وجود جنبش های انقلابی و مترقی مداوم و نیز جنبش
های مسلحانه موجب شده است که در برخی مناطق مانند کردستان و از جهاتی بلوچستان به
ویژه پس از خیزش« زن، زندگی، آزادی» سطح فرهنگ و آگاهی سیاسی زنان و مردان و
جوانان بسیار بالاتر از دیگر مناطق ایران باشد و این مناطق از نظر فرهنگ مبارزه
پیشروترین بخش های کشور گردند.
سیاسی
- نظامی
از
نظر سیاسی - نظامی نیروی سرکوب ارتجاع ( سپاه و بسیج و ارتش) در تهران و شهرهای
بزرگ و تا حدودی مناطق مرکزی متمرکز است تا این مناطق را زیر کنترل خویش داشته
باشد، اما چنین درجه ی تمرکزی به نسبت های گوناگون در شهرهای کوچک یا نیمه روستاها
و نیز مناطقی مانند بلوچستان و یا کردستان و همچنین در برخی مناطق مرکزی که مناطق از
نظر اقتصادی به نسبت عقب مانده تر هستند، وجود ندارد.
مبارزه
ی طبقاتی
از
نظر رشد و اعتلای مبارزه ی طبقاتی(
مبارزات طبقه ی کارگر و دیگر طبقات خلق، زنان، ملیت ها و اقلیت های مذهبی
زیرستم) نیز بین مناطق ناموزونی و تمایزها
آشکار است.
جنبش
های سال 88 و دی 96 و نیز آبان 98 و نیز خیزش «زن، زندگی، آزادی» بیشتر در تهران
متمرکز گشت در حالی که آغاز خیزش ژینا از سقز کردستان و زنان این شهر بود و این
استان نقش پیشقراول این مبارزات را داشت.
با این حال ادامه و تداوم مبارزات «زن زندگی آزادی» در بلوچستان متمرکز شد و خلق
مبارز بلوچ ادامه دهنده ی آن گشت.
در
میان استان های کشور خوزستان و بوشهر و بندرعباس در طول دو دهه ی اخیر مرکز اساسی
اعتصابات کارگری بوده اند و مهم ترین این اعتصاب ها به وسیله ی کارگران نیشکر هفت
تپه، فولاد اهواز و کارگران پیمانی نفت صورت گرفته است. به جز اراک و تا حدودی
اصفهان( ذوب آهن) هیچ یک از استان های دیگر حتی کارخانه های صنعتی تهران چنین
مبارزات گسترده و ممتدی را از سر نگذراندند. به عبارت دیگر رشد و تکامل مبارزات
طبقه ی کارگر خواه در یک منطقه و خواه در سراسر ایران در شهرهای صنعتی و کارگری
ناموزون است.
روشن
است که یک حزب انقلابی کمونیست مارکسیست- لنینیست- مائوئیست باید تمامی این
ناموزونی های جنبش کارگری را هم در نظر داشته باشد و برنامه ریزی های خود و تقسیم
نیروهایش را برای کار سیاسی درون طبقه ی کارگر و رهبری مبارزات اقتصادی و سیاسی
این طبقه تا حد شورش های مسلحانه و قیام بر مبنای این ناموزونی ها تنطیم کند.
مبارزه
ی مسلحانه
مبارزات
مسلحانه نیز چنان که تاریخ گواهی می دهد ناموزون بوده است. خواه از نظر منطقه و
استان و شهر و روستا و خواه از نظر شکل و گستره و تداوم. در زمانی آذربایجان و خلق
ترک پیشتاز جنبش و مبارزات مسلحانه بوده و در زمانی کردستان و زمانی دیگر بلوچستان
و... و نیز چنان که دیده می شود مبارزات مداوم مسلحانه ای در خوزستان به وسیله ی
مبارزان خلق عرب انجام و تداوم یافته است. مبارزاتی که به جز دوران انقلاب و در
جنگ خرمشهر بنا به دلایلی اشکال و گستره ی همین شکل مبارزات در کردستان و یا
بلوچستان را نداشته است. همچنین پس از انقلاب 60- 57 ده سال جنگ با استبداد دینی
در کردستان وجود داشت اما در این مدت چنین جنگی در دیگر نقاط کشور وجود نداشت و در
این سال ها مردم بیشتر دنباله رو حکومت در جنگ با عراق بودند.
در
مناطق مرکزی و نیز جسته و گریخته در برخی از شهرها نیز مبارزه ی مسلحانه و بیشتر به
شکل ترورهمواره وجود داشته است. در جنبش ژینا در مواردی کار به درگیری با نیروهای
سرکوب حکومت کشیده شد و در برخی از شهرها به کشته شدن نیروهای پاسدار و بسیجی و
لباس شخصی انجامید. چنان که می دانیم در ده سال اخیر ترور نیروهای سرکوب جزیی هر
چند کوچک از مبارزات خود به خودی توده ها بوده است.
آنچه
آمد تنها مشتی ناچیز از خروار ناموزونی در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و مبارزه طبقاتی
و نیز مبارزات مسلحانه در شهرها و استان ها و مناطق گوناگون ایران است. آنان که بر
این باورند که ناموزونی در حرکت جامعه ی ایران وجود ندارد و «سرمایه داری» مورد نظرشان
در همه جا موزون به پیش می رود چشمان خود را بر واقعیت عقب مانده گی های بسیار
جامعه ایران بسته اند و صرفا اغراض سیاسی خاص خود ترتسکیسم و رویزیونیسم را دنبال
می کنند.
هرمز دامان
نیمه
ی نخست مهر ماه 1404
No comments:
Post a Comment