Thursday, November 6, 2025

کشتن شدن امید سرلک به دستور جنایتکاران حاکم و بر افروخته شدن آتشی تازه از خرمن خشم و کینه ی توده ها

 

جوان برومند الیگودرزی از جوانان دل دار می خواهد که علیه فقر و حقارت مبارزه کنند

در تاریخ دهم آبان ماه جوانی بیست و هفت ساله ی به نام امید سرلک «دل به دریا» می زند، عکس خامنه ای را آتش زده و از آن فیلم گرفته و در صفحه ی اینستاگرام خود می گذارد.

وی در استوری ای که منتشر می کند خطاب به جوانان این عبارات را می نویسد:

« مرگ بر آخوند! تا کی فقر، تا کی حقارت، تا کی سواری دادن، الان وقتشه که خودتو نشون بدی، جوان! الان وقتشه که دل به دریا بزنی، البته این آخوندها واسه جوان های ایران رودی بیش نیستند. می تونی به جای استوری گذاشتن با دشمن فرضی، الان خودت رو نشون بدی. الان همان زمانی هست که می گفتی خدا یار باشد، دشمن هزار باشد.  این گوی و این هم میدان. دل دارها خودتان را ثابت کنید؛ یعنی هر شهری چهار تا جوان دل دار نداره؟»

کشته شدن امید به وسیله ی سپاه پاسداران

امید سپس به وسیله ی نیروهای پاسدار بازداشت می شود و ساعاتی پس از آزادی جسد وی در حالی که گلوله خورده و اسلحه ای نیز در کنار پیکر وی قرار داده شده در خودروی شخصی اش پیدا می شود.

 سپاه و دستگاه قضایی و نیروی انتظامی می گویند که وی «خودکشی» کرده است. پدر امید فرزند خود را پهلوان می نامد و می گوید که پهلوان او را در پلی زیرگذر  از دو سو گیر انداخته با شلیک گلوله کشته اند. سپس حکومت«اعترافات اجباری»، از این پدر فیلمی نشان می دهد که در آن از مردم می خواهد در شبکه های اجتماعی به «شایعات» دامن نزنند!

در اینکه سازمان اطلاعات یا حفاظت اطلاعات سپاه به دستور مقامات بالاتر وی را کشته اند تردیدی در میان توده ها وجود ندارد. در نهایت آنها کشتن این جوان ورزشکار را کار خود خامنه ای می دانند.

 آنها می پرسند آیا جزای عمل آتش زدن یک عکس مرگ است؟

دو روز پس از کشتن جوان لر یکی از کثیف ترین و منفورترین مبلغان خامنه ای و نیروهای هسته مرکزی قدرت احمد خاتمی می گوید که« هرگونه تهدید و توهین به علی خامنه ای به منزله ی محاربه است و حکم آن اعدام است».   

تجلی کوچکی از خشم انباشته شده ی توده ها از ستم حکام

اقدام این جوان به آتش زدن عکس خامنه ای تجلی بیرونی کوچکی از خشم و نفرتی است که توده ها از حکومت دارند. خشم و کینه ای که به دلایل گوناگون آن چنان که باید و شاید هنوز فرصت بروز بیرونی و همگانی نیافته است.

توده ها به طبقات تقسیم می شوند و طبقات نیز نیروهای پیشرو و میانی و عقب مانده دارند. پیشروان نسبت به لایه های میانی و عقب مانده ی هر طبقه، اندک و اقلیتی بیش نیستند و سریع ترین واکنش را نسبت به تحولات جامعه نشان می دهند. امید سرلک جوانی بود که در میان جوانان طبقات ستمدیده ماهیتا و نه از نظر دیدگاهی که تبلیغ می کرد، به این اقلیت تعلق داشت و می خواست در امر بیرون ریختن خشم و نفرت خویش پیشرو باشد و دیگران را تشویق به اقدام مبارزه جویانه کند. آتش زدن عکس یک جنایتکار اقدامی نمادین از جانب وی بود. او می خواست که جوانان و توده ها برخیزند و عملا خامنه ای و دستگاه حکومت اش را به آتش کشند و سرنگون اش کنند.

برنامه های سرکوب حکومت برای پیشگیری از جنبش های بزرگ

از این سو اقدام دار و دسته های جنایتکار حکومتی در کشتن این جوان که جرم اش تنها آتش زدن یک عکس و احتمالا مقاومت در بازداشت بوده است و این که کشتن این فرد ساعاتی پس از اقدام وی صورت گرفته نشانگر آن است که این عمل کار اطلاعات و سپاه شهری و منطقه ای نبوده بلکه جزیی از برنامه های تدوین شده ی هسته ی سخت قدرت یعنی خامنه ای و شرکای پاسدار در واکنش به اقدامات مبارزه جویانه ی خود به خودی توده هاست.

این برنامه شامل بازداشت ها و شکنجه و زندان و اعدام های گروهی افراد سیاسی و عادی( به ویژه از میان خلق های بلوچ و کرد) و سرکوب مبارزات زنان برای آزادی پوشش و خلق ها برای رفع ستم ملی و شوینیسم و پیشروان مبارزات کارگران و فرهنگیان و دانشجویان و هنرمندان و ...است.

یکی از برنامه های خامنه ای و شرکای پاسدار این است که هر کدام از این خط های سرکوب پیش نرفت خط دیگر را پیش برند. برای نمونه اگر به دلیل مخالفت و مبارزات داخلی و از جمله مبارزات زندانیان و خانواده های شان و نیز نهادهای بین المللی با اعدام، نتوانستند برای یکی دو هفته به اصطلاح به طور قانونی اعدام کنند، به طور غیر قانونی اعدام کنند. یعنی از فرصت هایی که از نظر خودشان پیش می آید استفاده کرده و جوانی را بکشند تا جو رعب و وحشت را بیشتر حاکم کنند. در واقع کشتن امید سرلک جوان الیگودزی در چارچوب اعدام های برنامه ریزی شده ی غیرقانونی حکومت قرار می گیرد. با توجه به اینکه حکومت خامنه ای و شرکای پاسدار برنامه های استراتژیک برای حل مشکلات و مسائل داخلی و خارجی ندارند تا زمانی که این حکومت نتواند راه چاره ای برای حفظ بقای خود بیابد این گونه اقدامات سرکوب گرانه را کماکان ادامه خواهد داد.

 به این ترتیب حکومت با کشتن امید سرلک که می خواست جریانی به راه اندازد قصد آن دارد که از به راه افتادن جریانی که دورنمای آن را می بیند جلوگیری کند. از این دو اما یکی بر بستر منافع و خواست توده هایی حرکت می کند که به گفته ی وی از «فقر و حقارت» به جان آمده اند و دیگری بر منافع مشتی دزد و جانی و فاسد و ریاکار تکیه کرده است که تنها در پی بقای حکومتی مستبد و قرون وسطایی است. 

با توجه به شرایط جاری در جامعه که ما در اطلاعیه ی پیشین خود در مورد بازداشت دگراندیشان آن را توضیح دادیم، این اقدامات حکومت نتیجه ی عکس خواهد داد. همان گونه که کشتن مهسا منجر به یک خیزش بزرگ انقلابی - دموکراتیک شد و نتیجه ی عملی آن با وجود کشتار و کور کردن چشمان جوانان و تجاوز و غیره، پیشروی جنبش زنان و جوانان و عقب نشینی های اجباری حکومت بود، این نوع اقدامات کورکورانه و واکنشی نیز که تنها به قصد پیشگیری از تکرار و گسترش یافتن جنبش ها و خیزش های پیشین صورت می گیرد به نتیجه ی عکس منجر خواهد شد و چنان که اکنون رویدادهای پس از کشتن جوان نشان می دهد شده است.

پیگیری اقدام امید به وسیله ی صدها جوان مبارز

پس از کشتن جوان برومند، ده ها و صدها دختر و پسر جوان در اقداماتی مبارزه جویانه و به یاد امید سرلک و در پی خواست او برای دل دار بودن و برخاستن، به آتش زدن عکس خامنه ای اقدام کردند و از عمل خود فیلم گرفته و فیلم ها را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند. یکی از آنها صمد پورشه زندانی سیاسی سابق بود که اکنون با یورش به خانه اش بازداشت شده است.

 مراسم سوگ

همچنین مراسم خاکسپاری و سوگ وی در زادگاه اش و به وسیله ی خانواده و فامیل و اقوام و توده های شرکت کننده تبدیل به مراسمی علیه خامنه ای و حکومت اش گردید. در این سوگواری که با توجه به نفرت توده ها از آخوندهای حاکم همچون سوگ های خیزش «زن، زندگی، آزادی» به کلی متفاوت از سوگ های دهه های پیشین است و اغلب با رقص های ویژه ی سوگ و حافظ خوانی و  شاهنامه خوانی و دیگر ابتکارات توده ای همراه است( و نه برگزاری در مسجد و یا آوردن آخوند و خواندن قران و نماز میت و غیره...) شعار «مرگ بر خامنه ای» و« مرگ بر دیکتاتور» داده شد.

مساله ی نبود احزاب انقلابی طبقات ستمدیده و پیشرو

در دوران کنونی به دلیل نبود احزاب انقلابی مبارز و جنگجوی کمونیست و دموکرات انقلابی، اقدامات گوناگون مبارزه جویانه اما بدون سازماندهی و به شکلی خود به خودی از جانب توده ها صورت می گیرد. اقدام امید سرلک یکی از آنهاست.  

امید سرلک از آتش زدن عکس خامنه ای به وسیله ی خودش فیلم گرفت و آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشت و نیز متن هایی نوشت که دال بر این بود که از شرایط کنونی حاکم بر توده ها به خشم آمده است. شرایطی که در آن بخش هایی از توده ها در وضعیت استیصال و بی تصمیمی به سر می برند و این تا حدودی توانایی شان به اقدامات برنامه ریزی شدن و مستقل را مانع می گردد. او به گونه ای انفرادی می خواست اقدامی کند که این جو شکسته شود:

« تا کی فقر، تا کی حقارت،...» و به یک معنا تا کی تحمل و سکوت: « آیا در هر شهر چهار جوان دل دار پیدا نمی شود؟».

و چنان که می بینیم جوانان مبارز راه وی را ادامه می دهند.

با این حال چنانچه احزاب انقلابی واقعی وجود می داشت اقدامات انقلابی به گونه ای جمعی و بر مبنای برنامه ریزی و سازماندهی مبارزات توده ها برای نبردهای انقلابی صورت می گرفت و این احزاب می توانستند صدها و هزاران جوان مبارز مانند امید سرلک را سازماندهی کنند و از قدرت اندیشه و نیروهای بیکران انقلابی آنها در مسیر روشن کردن شعله های انقلاب و سازماندهی و پیشروی آن استفاده کنند.

مبارزه کردن با ارتجاعی به این درجه وحشی و خونخوار بدون قربانی دادن ممکن نیست و بدون قربانی دادن انقلاب دموکراتیک توده های ایران پیش نخواهد رفت و آزادی و استقلال و حکومتی انقلابی - دموکراتیک نصیب نخواهد شد، اما با وجود احزاب انقلابی و طبقه ای انقلابی در صدر انقلاب این قربانی دادن ها در مسیری درست و با سازماندهی مبارزات توده ها برای نبردها و جنگ های انقلابی و بر بستر آن صورت می گیرد و پیش می رود.

دارودسته ی سلطنت طلبان مزدور امپریالیسم و امید سرلک

 حال می رسیم به داروسته ی سلطنت طلبان و ساواکی ها و های و هوی شان در تلویزیون هایی مانند اینترناشنال و شبکه های اجتماعی که آن را جای میدان واقعی جنگ گرفته اند.

 آنها اقدام امید سرلک را به دلیل نوشتن عبارتی از شاه سابق، به خودشان منتسب کرده اند. گفتنی است که حتی اگر امید گرایش به حکومت سلطنتی مرتجع پیشین می داشت باز هم ما از وی پشتیبانی می کردیم.

در میان طبقات خلق از طبقه ی کارگر تا لایه های مرفه، اقلیتی عموما ناچیز- در طبقه ی کارگر و توده های استثمار شده و ستمدیده کمتر و در لایه های مرفه طبقات میانی بیشتر - هستند که گمان می کنند حکومت سلطنتی بد نبود و به هر حال بهتر از این حکومت بود. این دسته ها از این رو که در حال حاضر یک طبقه ی انقلابی رهبری مبارزات را در دست ندارد و یک جایگزین روشن در چشم انداز نیست، به گذشته پناه برده و به آن لمیده اند. آنان در حال حاضر طبقه ای و نیرویی نمی بینند که توانایی جایگزین شدن به جای حکومت ولایت فقیه داشته باشد و امید در توده ها بیافریند. در عین حال حکومت جایگزین یعنی حکومتی از زمره ی«جمهوری دموکراتیک»(انقلابی و به رهبری طبقه ی کارگر یا مترقی به رهبری دیگر طبقات خلق) از نظر این بخش از توده ها «مالی» دربسته است و روشن نیست که درون اش چیست و عاقبت آن چه خواهد شد، اما حکومت مرتجع سابق هر چه که بود به هر حال امتحان شده است و هر چه در آن استثمار و ستم و دزدی و فساد و جنایت و مزدوری و نوکری امپریالیست ها در آن بوده باشد- که بسیاری می دانند که بود - بهتر از حکومت مرتجع ولایت فقیه است که همه ی آنها را دارد و چندین برابر.

از سوی دیگر بخش های مورد اشاره به خوبی می دانند که اگر چه سلطنت طلبان و ساواکی ها خودشان نیرویی نیستند جز چند تلویزیون و عده ای که در شبکه های اجتماعی فعالند، اما از سوی قدرت های امپریالیستی غربی و در صدرشان آمریکا پشتیبانی می شوند. این ها قدرت اند و توانایی آن را دارند که حکومت ولایت فقیه خامنه ای را بردارند و به جای آن حکومت سلطنتی سابق را بر کار گمارند.

از نظر این بخش ها نه استقلال اهمیت دارد و نه آزادی های سیاسی و دموکراسی انقلابی توده ای. تنها چیزی که اهمیت دارد برگشتن وضع اقتصادی به پنجاه سال پیش و برقراری آزادی های اجتماعی است.

امید سرلک نیز با کمی بالا و پایین، یکی از این افراد است که نقد وی از فقر و حقارت نشانگر آن است که بیشتر به طبقات پایین تعلق دارد و نه به طبقات مرفه. این گونه افراد شاید در شرایطی این چنین که خلا رهبری طبقه ی انقلابی و حزب پیشتاز آن وجود دارد، گرایش به نیروهای مرتجع سلطنت طلب پیدا کنند، اما در صورتی که احزاب انقلابی به وجود آیند و توده ها آنها را بشناسند و نظرات آنها و عمل آنها را ببینند، چرخش کرده و جایگاه خود را تغییر خواهند داد.

از این رو ما امید را همچون برخی از جوانان دیگر که خود را سلطنت طلب شمردند، جزیی از توده ها و جزیی از خلق به شمار می آوریم و نه جزیی از مثلا پیروان استبداد سلطنتی قدیمی، حتی اگر وی خواهان بازگشت به حکومت پهلوی بوده باشد. آینده ی مبارزات در دستان سلطنت طلبان مرتجع و مزدور نیست، در دست توده های انقلابی و مترقی و در راس شان طبقه ی کارگر ایران است.

 گروه مائوئیستی راه سرخ

ایران

16 آبان 1404

No comments:

Post a Comment

توفان مبارزه ی ضداستبدادی در سرزمین سربداران( بیانیه دوم)

نقش کثیف سلطنت طلبان و پادشاهی خواهان مزدور در آیین یادبود قهرمان خسرو علیکردی  در مشهد و نیز نقش حزب اللهی های سلطنت طلب شده و مزدور در...